پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۴۹۱۲
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۸

گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه

غلامعلی جعفرزاده
چگونه باید ایجاد اشتغال کرد؟ چگونه می‌توان مشکل بیکاری جوانان که امروز به مهمترین مشکل کشور تبدیل شده است را حل کرد؟ آیا دولت باید بیکاران را جذب کند و برای آن‌ها ایجاد اشتغال نماید؟ آیا به‌غیر از دولت و بخش دولتی، از راه‌های دیگری نمی‌توان برای جوانان کار ایجاد کرد؟
به اعتقاد کارشناسان، بهترین روش ایجاد اشتغال و حل مسأله بیکاری، "گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه" است. چندین سال است که جامعه ما از بیکاری جوانان رنج می‌برد و اگرچه هر روز بیش از پیش تاوان سنگین بیکاری جوانان را می‌پردازیم، اما هنوز این مشکل حل نشده است.
بیکاری جوانان نه تنها ضرر و زیان‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی برای جامعه ما ایجاد نموده است، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به جامعه وارد کرده است. به گفته جامعه‌شناسان و کارشناسان، یکی از علل اصلی رشد بزهکاری در جوانان امروز جامعه، "بیکاری" است. بنابراین باید برای این مشکل اساسی کشور چاره‌اندیشی شود و از راه‌های درست و مناسب، آن را حل کرد، و هرچه زودتر برای جوانان ایجاد اشتغال نمود.
حال راه‌های ایجاد اشتغال و کسب و کار کدام‌اند؟ چه کسانی می‌توانند مشکل بیکاری و کمبود اشتغال را در جامعه حل کنند؟ اقتصاد ما یک اقتصاد سه بخشی است: دولتی، تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آن‌ها ایجاد کسب و کار و اشتغال نماید و چشم آن‌ها کمتر متوجه سایر بخش‌های اقتصادی کشور، مانند بخش خصوصی و تعاونی است.
کمتر جوانی را می‌توان در جامعه یافت که برای کسب و کار چشمش به دولت و کارهای دولتی نباشد. اکثر آن‌ها با وجود آن‌که می‌دانند حقوق و دستمزد در بخش دولتی پایین است و در حال حاضر اکثر کارکنان دولت با مشکل کمبود حقوق روبه‌رو هستند، ولی با این وجود، جویای کار در ادارات و سازمان‌های دولتی هستند. یکی از نکاتی که باید برای جوانان و اکثر مردم روشن شود، این است که دولت نه توان جذب نیروی انسانی جدید را دارد و نه این‌که باید به او اجازه داده شود که نیروی انسانی خود را بیش از این افزایش دهد.
امروز اکثر درآمد و بودجه کشور صرف حقوق و دستمزد حجم وسیع نیروی انسانی بخش دولتی می‌شود. در دنیا از هیچ دولتی نمی‌توان اسم برد که به اندازه دولت ایران، نیروی انسانی داشته باشد. در حال حاضر حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بدون احتساب نیروهای مسلح (ارتش، سپاه و نیروی انتظامی) حقوق‌بگیر دولت هستند و پرداخت حقوق این نیروی عظیم انسانی، فشار زیادی را به دولت تحمیل کرده است.
در سال‌های اخیر اگرچه درآمدهای نفتی و یا مالیاتی کشور افزایش یافته است، ولی به دلیل همین نیروی انسانی عظیم، تنها بخش کوچکی از این درآمدها صرف عمران و آبادانی و توسعه کشور شده و اکثر درآمدهای نفتی کشور صرف پرداخت حقوق شده است؛ در صورتی که اگر ما یک تعصب ملی داشته باشیم، نباید اجازه دهیم اصلی‌ترین درآمد ملی کشور فقط صرف حقوق و دستمزد کارکنان دولت شود، بلکه ما باید از دولت بخواهیم که این درآمدها را صرف رشد و توسعه اقتصادی کشور که به سود همه ملت و آحاد جامعه است، کند.
بنابراین نه درست و نه عاقلانه است که مردم بخواهند که دولت بیش از این نیرو جذب کند. با این وجود، تجربه کشورهای گوناگون جهان، به‌خصوص در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که اقتصاد دولتی و حکومتی در هیچ کشوری سرانجام خوشی ندارد و در اکثر کشورها نه تنها با شکست روبه‌رو شده، بلکه یکی از عوامل اصلی فسادهای مالی و حتی اخلاقی در آن جوامع بوده است. به همین دلیل است که در دو دهه اخیر شاهد هستیم که اکثر کشورهایی که اقتصاد آن‌ها به صورت دولتی اداره می‌شد، ناچار شدند سیستم اقتصادی خود را متحول و دگرگون کنند و به‌جای پافشاری روی اقتصاد دولتی، به سایر بخش‌های اقتصادی، مانند بخش خصوصی و بخش تعاونی توجه بیشتر نمایند. کشورهای روسیه، چین، کره و ... از جمله این کشورها هستند.
به گفته سفیر چین، این کشور توانسته است در دو دهه اخیر با جذب ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی، بیش از صدها هزار شرکت در چین ایجاد و راه‌اندازی کند و طبیعی است که آن‌ها از این طریق نه تنها مشکل بیکاری حجم وسیع مردم چین را حل کرده‌اند، بلکه به شدت اقتصاد چین را رونق بخشیده و درآمدهای عظیمی در بازار جهانی کسب کرده‌اند. صادرات چین فقط به کشور آمریکا در سال گذشته حدود یکصد میلیارد دلار بوده است. کشور کره همانند چین نیز یک انقلاب عظیمی در اقتصاد کشور خود به‌وجود آورده است و کشوری که کل خاک آن کمتر از استان خراسان ایران است، در سال گذشته حدود ۲۴۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته است.
ولی وقتی از بسیاری از مردم و حتی نخبگان جامعه سئوال می‌شود که "کارآفرینی" چیست یا کارآفرینان چه کسانی هستند، به سرعت پاسخ می‌دهند که کارآفرینی، ایجاد کار و شغل است و کارآفرین ایجاد کار می‌کند، در صورتی که تعریف کارآفرینی و کارآفرین این نیست. به گفته متخصصان و کارشناسان، "کارآفرینی" قصه زندگی انسان‌های موفق هر جامعه است که به‌جای این‌که بیایند و در جایی استخدام شوند و مشغول کار شوند، خودشان کسب و کار راه می‌اندازند و کارآفرینان، قهرمانان توسعه اقتصادی ـ اجتماعی جوامع می‌باشند.
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشن از آن است. کارآفرینی همانند سایر واژه‌های مطرح در علوم انسانی، هنگامی قابل تحلیل و تبیین می‌باشد که بتوان تعریف یا تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود. از آن‌جا که مفاهیم علوم انسانی در زمره مفاهیم قطعی علوم فیزیک و شیمی به‌شمار نمی‌رود، ارائه یک تعریف قطعی و مشخص برای واژه‌های آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است.
کارآفرینی نیز یکی از واژه‌هایی است که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوت و حتی متناقضی از دیدگاه‌های گوناگون برای آن ارائه شده است. وجود این عوامل در تعریف کارآفرینی از سویی نشان‌دهنده گستردگی و اهمیت موضوع است که می‌تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از سوی دیگر، نشان‌دهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدل‌ها، تعریف‌ها و نظرات متفاوتی را فراهم می آورد.

• عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان
و مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران گیلان

ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
0
0
کارآفرینی کلمه‌ای زیباست. اما ظاهراً‌ کسانی مثل گروه آریا (خسروی) که کارآفرین نمونه شدند و معلوم شد رابطه و رشوه کار اصلی‌شان بود، فقط از آن بهره بردند. افراد زیادی با امید و نیت کارآفرینی ماه‌ها و سال‌ها در ادارات گیلان سرگردان شدند و گاهی اندک داشته‌های خود را به باد دادند، ولی چیزی نصیب‌شان نشد. استاد! اگر شما و نمایندگان دیگر استان کمی به سیستم حمایت از کارآفرینان در گیلان لااقل در زمان آقای قهرمانی دقت کنید، می‌بینید که به‌جای کارآفرینی (زجر آفرینی) کردند. پاسکاری دقیق استانداری و اداره کار و بانک‌ها از بارسلونا هم بهتر بود!!!
نظرات بینندگان