پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۱۲۳۰
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۷:۳۹

مسابقه اتومبیل‌رانی خانوادگی در لاهیجان برگزار شد

مسابقه اتومبیل‌رانی خانوادگی ساعت 8:45 صبح روز جمعه 25 بهمن به ابتکار هیأت اتومبيل‌رانی و موتورسواری شهرستان لاهیجان و با حمایت مالی شرکت بتون بام سبز، رستوران سنتی مهتاب و پیتزا آفتاب برای نخستین بار در شهر لاهیجان برگزار شد.
مسابقه اتومبیل‌رانی خانوادگی گرامیداشت سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در لاهیجان برگزار شد.
به گزارش "لاهیگ"، مسابقه اتومبیل‌رانی خانوادگی ساعت 8:45 صبح روز جمعه 25 بهمن به ابتکار هیأت اتومبيل‌رانی و موتورسواری شهرستان لاهیجان و با حمایت مالی شرکت بتون بام سبز، رستوران سنتی مهتاب و پیتزا آفتاب برای نخستین بار در شهر لاهیجان برگزار شد.
در این مسابقه که با استقبال قابل توجه لاهیجانی‌ها همراه بود، 35 اتومبیل با حداقل 2 سرنشین به عنوان راننده و نقشه‌خوان از شهرهای لاهیجان، رشت، سیاهکل، لنگرود، رودسر و کلاردشت با پیمودن حدود 30 کیلومتر دور شهر لاهیجان از مبداء دانشگاه دیلمان تا هتل اعظم واقع در جاده شیخ زاهد در مدت زمان یک ساعت و سی و نه دقیقه به رقابت پرداختند.
به گزارش "لاهیگ"، در پایان این مسابقه، اتومبیل شماره 20 به رانندگی خالق علی‌نیا و نقشه‌خوانی فریبا شامی اصل، اتومبیل شماره 10 به رانندگی افشین میار نعیمی و نقشه‌خوانی مهران طالبی و اتومبیل شماره 35 به رانندگی راضیه مرادی و نقشه‌خوانی امین مهرپور به ترتیب به مقام‌های اول تا سوم دست یافتند و ضمن دریافت جوایز 500، 300 و 200 هزار ریالی، به صرف نهار در مجموعه پذیرایی آفتاب و مهتاب دعوت شدند.
همچنین در این مسابقه، هیأت داوران علاوه بر نفرات برتر، به حسین بازرگان که اتومبیل خود را به زیباترین شکل طراحی نموده بود، جایزه‌ای به مبلغ 200 هزار ریال اهداء کرد.
گفتنی است، هیأت اتومبيل‌رانی و موتورسواری شهرستان لاهیجان دی ماه سال جاری به ریاست سعید روشن آغاز به کار نموده است. 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۸ - ۱۳۸۸/۰۳/۰۵
0
0
م.پ.جاوید: صبح روز جمعه 25 بهمن ماه بسان تقریباً همه روزها و البته به قرار جمعه‌ها، کمی دیرتر، با سری کلاه‌پوش و ‏به صورتی غیر ِشناس، به همان‌گونه که تا چندی پیش در این‌جا بوده‌ام و بسیار راحت‌تر و آزادتر از اکنون، سوار ‏بر دوچرخه، به دور استخر لاهیجان‌ام. هوا سرد، با فیلینگ بهاری و مه‌ای که مخصوص این روزهاست؛ بسیار ‏دیدنی و زیبا. از تمام بدن، فقط دست‌هایم کمی سردش می‌شود. پایان دور اول روبه‌روی دانشگاه دیلمان که می‌شود ‏اول بلواری که من آرزو دارم و بارها پیشنهاد کرده‌ام که روزی به آب نام گیرد، تجمعی است. کنجکاو، سر کج کرده، ‏به آن‌جا می‌‌روم. با فلاش بکی به پرده‌‌های چند روز پیش می‌فهمم که رالی خانوادگی اتومبیلرانی لاهیجان است. 35 ‏خودروی رنگ و وارنگ شده قشنگ، قرار است به رقابت بپردازند.
راکبان‌شان نیز از رنگ هیچ کم نگذاشته‌اند بر ‏سر و روی خود. آن‌ها در دو سوی این بلوار ‌تنگ با تبلیغاتی از جنس بتن و‌ پیتزا و تعدادی از خانواده‌ها و همراهانی ‏که همگی دوربین به دست، منتظرند.
با تبلیغات روی ماشین‌ها معلوم می‌شود که شرکت "بتن آماده بام سبز" و "پیتزا ‏آفتاب" و "رستوران سنتی مهتاب" اسپانسرهای این رالی‌اند. در همان شروع، ماشین حمل بتن به عنوان یکی از ‏خودروهای رالی، بیچاره پرایدی را، دم بریده می‌کند. خانم مجری شمارش معکوس برای هر خودرو، آن‌گونه دقیق و ‏غلیظ که گویا دیسکاوری می‌خواهد برود فضا. در این جمع گیلکی نمی‌شنوی که هیچ، انگار لهجه‌ها نیز مانند همه دماغ‌ها زیبایی شده است. فارسی فارسی مثل بچه‌های تیر دوقلو و بی‌سیم.
هادی‌پور ـ رئیس تربیت بدنی لاهیجان ـ از انزلی آمده است برای همین کار. محیطی صبح جمعه‌اش را خراب ‏کرده و فیلم می‌گیرد برای صدا و سیما. جوانی که انگار می‌شناسم او را، مرتب عکس می‌گیرد. کمی فکر، یادم می‌آید. آه‏، او "باربد" است؛ همو که برایم پیشتر بنده خدا کلیپ همایش توسعه لاهیجان را ساخته بود و من هنوز به او ‏بدهکارم، همکار آقای وزیری. پس تا چند روز دیگر کلیپی از پیتزای آفتاب و مهتاب را با این ماشین‌ها و آدم‌های قشنگ‌شده، در ‏تلویزیون شهری لاهیجان ببینید. می‌پرسید کجاست. همان‌که در کنار بیمارستان 22 آبان لاهیجان ساخته شده. حال ‏نمی‌دانم تکلیف آن چند درخت روبه‌رویی‌اش در فصل بهار و تابستان چه خواهد شد، البته اشکالی ندارد، آن‌ها باید ‏احتمالاً قربانی توسعه لاهیجان شوند!
باری، خوشحال از برگزاری رالی، و ناراحت از این بی‌پولی که دامن‌گیر من شده و گویا قرار نیست ولم کند و کمی لعن از این بابت به خود، سر کج‌کرده را راست می‌کنم به همان سمت که از آن‌جا آمده‌‏ام. نصف دوچرخه پایین پله و نصف دیگرش بالا و من در میانه گیر. جوانی که کمی از من نیز کهنه‌پوش‌تر است، ‏می‌پرسد: "آقا اِره چه خبر ایسه؟" می‌گو‌یم: "رالی ایسه." میگوید: "‌رالی؟! رالی چیچیه." می‌گویم: "مسابقه ماشین‌ سواری ‏گونن برار." می‌گوید: "آها، خرپولون شی ایسه؟" ‌می‌گویم: "ندونم..."‌ و و واقعاً نمی‌دانستم؛ چه‌‌‌ که شک دارم این‌گونه باشد. جوابی ‏دیگر نمی‌دهم، ولی به او می‌گویم: "بودو برار. بودو هیچی تی دوسن، نبونه. امره چی به ای کارن. امو با امی ‏ورزشِ بکونیم." و دور بعد در هنگام تقابل مجدد، فقط با تکان دستش برایم از هم‌نوعی می‌گوید.‌
مجدداً می‌رسم به همان‌جای اول. این بار، جمعیتی حدوداً 50 نفره با یکی دو نفر مردِ همراه از روبه‌رو می‌آیند. همه ‏خانوم‌اند و برعکس 20 متر آن‌طرف‌تر، اینان همه محجوبه و تقریباً اکثراً چادری؛ تفاوت فرهنگی و تیپیک کاملاً واضح. محیطی را آورده‌اند این‌و‌ر. از ‏چند ده متر مانده، محیطی که کارش را خوب یاد گرفته، دستور توقف می‌دهد و از ورزشکاران می‌خواهد ‏شعاری در باب ورزش بدهند: "مثلن بگین همه با هم برای حیفاظت از محیط زیست." او می‌خواهد تا این صحنه ‏نمایشی‌تر شود ‌برای تلویزیون خشکی‌گرفته باران. هیچ‌کس‌ چیز خاصی نمی‌گوید. ظاهراً برای این‌جایش فکری ‏نکرده بودند، که ناگاه اسماعیلی سوخته‌کوهی، در مقابل دوربین که می‌رسد با تمام وجود شعار الله اکبر ‏سر می‌دهد و مرتب تکرار می‌کند. با چنان حرارت که گویی راهپیمایی 22 بهمن را محوری می‌کند. الله اکبر... الله اکبر... چند تایی بیشتر نمی‌گویند که وقت محیطی تمام است. ظاهراً این برنامه‌ای است با عنوان پیاده‌ر‌وی ‏خانوادگی لاهیجان ‌که چند وقتی است در کشور راه افتاده است و به‌نظرم ادامه‌اش با محوریت نهادهای دولتی ‏دیگر تکراری شده است و استقبال کم لاهیجانی‌ها از آن نظرم را اثبات می‌کند. هادی‌پور از آن سوی به این سوی آمده ‏و برای خانوم‌ها سخنرانی می‌کند.‌ ‌صدای خانوم مجری رالی با شمارش معکوس‌اش همچنان بیشتر از همه چیز به ‏گوش می‌رسد. پلیس مشغول حل و فصل مشکل پراید و میکسر است. حمید عکاس همه آمده است. راه باز شده ‏و خانومی عصبانی از جایزه قرعه‌کشی شده به همراهش می‌گو‌ید: "‌ایشن جایزه بدی، چیچی بو آخه، ... خرم چی هدا منیسن؟!"
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۲ - ۱۳۸۸/۰۳/۰۵
0
0
امیر پیشوا: قلمتون خیلی تیزه... من جزئه داورای مسابقه بودم... داور Finish. نظر مردمو در مورد ما نپرسیدیناااا؟؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۵ - ۱۳۸۸/۰۳/۰۵
0
0
سیا لکو: نوشتن خوبه، اما باید یه تعهدی داشت به نوشتن. نقد کردن خوبه، اما نه این‌که هر چیزی رو که دیدیم و شنیدیم با ذهن خودمون تغییرش بدیم و خیلی سیاه بکشیمش به کاغذ. فرهنگ... کسی ازش چیزی می‌دونه؟ کسی گفت این کاغذهای به قول شما بتن و پیتزا به کجا کارش ختم شد؟ کسی گفت چقدر خوب که این ورزش هم تو لاهیجان اومد؟ کسی گفت که یه راننده جوون آژانس اول شد؟ کسی گفت که به کارکنان و داوراش هیچ پولی نرسید؟ نه کسی هیچی نگفت! نمی‌شه گیلکی حرف نزد و اصیل بود؟ ادبیات سیاست... خیلی خوبه، آره! خیلی دهن پر کنه، اما فرهنگ یعنی این؟ زیر سئوال بردن یه کار باارزش؟ متأسفم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۳/۰۵
0
0
آرین سیستم: دنبال علت این‌همه بدبینی و پیش‌داوری می‌گشتیم که با مرور مجدد همین مقاله و کشف واژه‌های کلیدی و نکات کنکوری (!) کمی تا قسمتی متوجه دلیل اظهار لطف جنابعالی نسبت به تلویزیون شهری شدیم.
این تلویزیون به اندازه کافی مخاطب دارد تا حیوانکی‌ها درختان جلوی آن، مزاحم دید رانندگان عزیز نشوند. ضمناً دوست عزیز، بلایی که بر سر درختان سیاهکل و لنگرود و رشت آمد، هیچ ربطی به تلویزیون شهری و توسعه آن شهرها ندارد!
اما رالی...
نمی‌دانیم چرا هر کار جدیدی در این شهر این‌گونه اظهار نظرهای روشنفکرانه می‌آفریند! (ببخشید ما زیاد انشایمان خوب نبید!) انگار که مشکلات این شهر هیچ ربطی به گذشته ندارد...
نظرات بینندگان