مرحوم محصص از دوستان صمیمی من بودند و قبل از انقلاب با هم رفت و آمد داشتیم. روی جلد بسیاری از كتابهایشان را من نوشتم و به یاد دارم آخرین نمایشگاهی كه در ایران داشتند، اگر اشتباه نكنم در گالری زند بود و رونمایی آخرین كتابی كه چاپ كرده بودند هم در همان نمایشگاه بود. به یاد دارم در رستورانی در خیابان ولیعصر با هم شام خوردیم، اردشیر كتاب جدیدش را به من هدیه كرد. از اول كتاب تا آخرش را در تمام صفحات برای من كاریكاتور كشید با همان زیباییهای خاص كارهایش. این كتاب، كتاب یگانهای است كه از مرحوم محصص به یادگار مانده است و تصمیم دارم در فرصتی این كتاب را به كتابخانه مهمی هدیه كنم. این سابقه دوستی من با اردشیر بود.
اردشیر محصص یكی از تیزهوشترین و سریعالقلمترین كاریكاتوریستهایی بود كه در جهان میشناسم. قلم بسیار تلخ و گزنده و منتقدی داشت؛ در عین حال كه طنز سرشاری داشت. یكی از كاریكاتورهایش میز عمل بیمارستان است. اردشیر در آن كاریكاتور پزشكان را به تصویر كشیده كه بالای سر فردی ایستادهاند و او را قطعه قطعه كردهاند، بدن مثله شده او دیده میشود و نگاه پزشكان بهسوی نگاه كننده یا دوربین درحال لبخند زدن هستند. یك طنز گزنده و بسیار جالبی در این كاریكاتور به چشم میخورد و نمونههای بسیار انتقادی از مسائل اجتماعی به چشم میخورد. نمونههایی كه در كتاب آخرشان از كاریكاتورهای آمریكایی بسیار جالب و متفاوت بود. نمونههایی كه به چشم افراد عادی نمیآید را اردشیر ترسیم كرده و ماندگار كرده است.
اردشیر محصص لحظاتی را برای فرهنگ و هنر ایران ماندگار كرده است كه گنجینه ارزشمندی است. وسواس بسیاری داشت. در همین كاریكاتوری كه توصیف كردم، نمونهای بود حدود 50 تكه مختلف كه به هم چسبیده شده و یك اثر هنری ارزشمند محسوب میشود با تكنیكهای فراوان. در هر حال فقدان اردشیر محصص را به جامعه هنری و مخصوصاً كاریكاتوریستهای ایرانی تسلیت میگویم و امیدوارم یاد اردشیر همیشه در خاطر هنرمندان ما ماندگار باشد. روحش شاد.
• روزنامه کارگزاران، شماره 611، 21 مهر 1387