اردشير محصص در جمع آشنايان من، تنها كاريكاتوريستي است كه به خاطر هنرش، كار امن و امان دولت را رها كرده است. همينطور صاف و ساده يك روز صبح نشست و استعفانامهاش را نوشت و اي بسا خيل انبوه عقيدهمند، به سلامت "يك باريكه آب دائم" هنوز به ريش او بخندند.
اردشير گفت استعفا داد چون ميترسيد بعداً روزي بخواهد و قدرتش را در خود نيابد ـ يعني به ريال دولتي معتاد شده باشد.
اردشير همچنين در جمع آشنايان من تنها كاريكاتوريستي است كه كارش را سخت جدي ـ و حتي به گونهاي مقدس ـ ميگيرد. بارها شده است كه سفارشها را به خاطر پيشنهادات اصلاحي صاحبان سفارش كنار گذاشته است.
هيچ كاري را سرسري انجام نميدهد. حتي يك خط ساده را هم امضاء ميكند، چون خط را طوري ميكشد كه از شخصيتش نقش پذيرفته باشد.
مثلاً وقتي از او خواستيم كاريكاتوري درباره "چاقي" بكشد، يك روز تمام را در يك "انستيتوي زيبايي" به طراحي پرداخت و بعد هم دو روز را در منزل صرف كشيدن طرح آخر كرد.
يا در يك مورد ديگر كه از طرف روزنامه براي ضبط گوشههاي "جالب" يك پيكنيك آمريكايي به آبعلي رفته بود، صدها طرح سريع روز را در خلال شب بعد، تبديل به يك صف ده دوازده نفري از فيگورهاي پر ادا كرد.
اردشير، بچه گيلان است. دانشكده حقوق دانشگاه تهران را تمام كرده است، ولي در كار هنر خود آموخته است.
• كيهان اينترنشنال، ۱۰ اسفند ۱۳۴۶