كدخبر: ۵۰۶۷
تاريخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۵
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
به انگیزه استخدام یك فرزند شهید غیربومی در استانداری گیلان
ظرفیت خالی اشتغال گیلان برای گیلانی‌هاست یا غیرگیلانی‌ها؟!
حسین لطفی
شاید خیلی‌ها نمی‌خواهند به این مهم توجه نمایند که هرچند نفر از افراد غیربومی مهاجر با استفاده از سهمیه استخدامی گیلان در این استان استخدام شوند، در حقیقت به همان تعداد از ردیف حقوقی اختصاصی استان کسر و در مقابل از آمار بیکاران استان‌‌های افراد غیربومی مهاجر کم می‌نماید و برای جبران این امتیاز از دست رفته چقدر تلاش‌ها و چشم انتظاری‌ها باید صورت بگیرد تا چنین سهمیه‌ای دوباره به گیلان اختصاص داده، بشود یا نشود!
به تجربه ثابت شده است که مدیرانی که با استفاده از موقعیت و امکانات تحت اختیار، تعدادی از حواریون خود را در این استان استخدام می‌نمایند، برای حفظ نیروهای خود چند ماه قبل از انتقال خود، ابتدا حواریون را به استان یا شهر مبداء یا هر مکان دیگر منتقل می‌نمایند، سپس خودشان تشریف می‌برند و در نتیجه برای استان چیزی جز "کاسه چه کنم" باقی نمی‌ماند!
یکی از عمده عوامل مؤثر در کسب مقام چهارم بیکاری گیلان در کشور همین قاعده بازی مدیریتی است که برخی از جماعت گیلانی نه تنها به آن توجه ندارند، بلکه ناخواسته با این عمل مدیران همسویی دارند! شکی نیست که برخی از گیلانیان حامی گروه مشاوران استانداری گیلان نمی‌دانند که در چارت سازمانی این اداره فقط ۳ مشاور پیش‌بینی شده و در اصلاحیه‌ای هم که اخیراً ابلاغ شده و هنوز شرایط اجرایی آن معین نشده است، این رقم به ۴ نفر افزایش یافته است!
مثل این‌که این دوستان نمی‌خواهند بدانند منظور امام جمعه موقت رشت که اعلام کرده‌اند: "گفته می‌شود مدیری ۳۰ نفر مشاور دارد و حداقل ۱۵ مشاورشان را من سامان دارم. کی ایشان وقت می‌کند با این‌ها ملاقات نماید"، گروه مشاوران استانداری گیلان است؟! البته امام جمعه موقت اطلاع ندارند که تشکیل لشکر مشاوران کم‌کم درحال جا افتادن است؛ وقتی فرماندار فلان شهر، گروه مشاوران تشکیل می‌دهد و با رفتنش همین مشاوران می‌مانند و فرماندار جدید که نمی‌داند با آن‌ها چه کند؟! چرا در مرکز استان لشکری از مشاوران تشکیل نشود؟!
حال اگر از مشاوران غیربومی بازنشسته که از حقوق مکفی و امکانات رفاهی عالی تام و تمام برخوردارند بگذریم، گروه مشاوران غیربومی جوان نیز جوان هستند و برای آینده خود آرزوها دارند. چاره‌ای ندارند که از دایره مشاوره به مقام مافوق خود خارج و با مصاحبه‌های لحظه به لحظه خودی بنمایانند، بلکه بتوانند زمینه استخدام خودشان را یکی پس از دیگری با استفاده از سهمیه اختصاصی استان زرخیز مهیا نمایند!؟
از این‌رو تمام تلاش حضرات بر این است که وانمود نمایند: "همه چی آرومه" و اوضاع کار و اشتغال به حدی عالی است که مقام چهارم بیکاری گیلان کذب محض است و نرخ بیکاری 16.6 درصد توطئه دشمنان است و خلاصه این‌که چون گیلان با کمبود مدیر مواجه و کارهایش زمین مانده است، از سر اجبار ناگزیرند برای ساماندهی امور، نیروی مدیریت جوان و صفر کیلومتر مهاجر بپذیرد! البته مطلعی می‌گفت اگر نرخ بیکاری پنهان و مشاغل کاذب را به نرخ بیکاری 16.6 درصد گیلان بیافزایند، به‌طور قطع نرخ بیکاری استان سر به فلک خواهد زد!؟
مدعیان عدالت محوری و مهرورزی حتماً شنیده‌اند که "چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است." وقتی استان از حیث بیکاری در مرحله بحران قرار دارد و مدعیان ایجاد 104 هزار فرصت شغلی در سال 1390 حاضر نیستند اسامی و مشخصات مشاغل ایجاد شده را اعلام نمایند، برای رو نشدن دست‌شان تا جذب مشاوران مهاجر است ولاغیر!!!
جای سئوال است وقتی استانی مثل گیلان با بحران بیکاری مواجه است چگونه روا می‌دارند جوانانش همچنان بیکار بمانند و اگر نگوییم در اثر بیکاری دچار لغزش شوند، به سختی روزگار بگذرانند، ولی بیکاران اقصی نقاط کشور به ظرفیت‌های خالی اشتغال استان حمله کنند و پس از کسب شغل و جاه و تثبیت موقعیت شغلی، به استان‌های خود یا جای بهتر منتقل شوند!؟ "چو فردا نامه خوانان نامه خوانند"... چه کسی پاسخگوی این‌همه حق‌کشی‌ها خواهد بود؟!
این ظلم نه تنها به جوانان جویای کار استان روا می‌شود، بلکه فرزندان شهدای گیلان هم از این فیض بی‌بهره نیستند. به عنوان مثال، طبق آخرین آمار، هم‌اکنون 19 نفر از فرزندان شهدای گیلان با مدرک لیسانس و بالاتر و حدود 120 نفر دیگر با مدرک دیپلم و زیر دیپلم بیکار هستند. فرزندان کسانی که در راه حفظ انقلاب و برقراری عدالت و آزادی مردم این سرزمین از جان‌شان گذشتند، چگونه است که با توجه به حضور این یادگاران شهدا، یک فرزند شهید گیلانی در تیم مشاوران غیربومی استاندار حضور ندارند، ولی از سهمیه اشتغال استان فرزندان شهید غیربومی چنان از مواهب اشتغال استان بهره‌مند می‌شوند که یکی هنوز مراحل استخدامی‌اش به پایان نرسیده، وعده انتصاب به فلان سمت مدیرکلی به وی داده می‌شود؟! جدید الاستخدامی که مشق کارمندی می‌کند و هنوز حکم استخدامش امضاء نشده، بیاید بر مسند مدیرکلی تکیه بزند، ولی فرزند شهید بومی با مدرک کارشناسی ارشد و تجربه کار چند ساله در همان اداره شایستگی آن پست را نداشته باشد؟! این است معنی شایسته سالاری؟! چه اشکالی دارد یک نفر از ۱۹ نفر فرزند شهید بیکار گیلانی که دارای مدرک لیسانس هستند، به‌جای این غیربومی استخدام و یا آن فرزند شهید فوق لیسانس کارآزموده مدیرکل شود؟ مگر نه این است که در شرایط مساوی، اولویت با بومی است؟ آیا جوان‌گرایی در شعار باید پیاده شود و یا در عمل؟
خلاصه کلام این‌که در دوره مدیریت ارشد استان که این‌همه سنگ فرزندان شهید به سینه زده می‌شود، چند فرزند شهید گیلانی جذب استانداری که نه، به عنوان مشاور استاندار برگزیده شدند که آقا دو فرزند شهید از استان‌های دیگر را با خود همراه آورده و درحال اتمام کار استخدامی آن‌هاست؟

www.guilanian.ir
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"