این نقاش و پژوهشگر هنر، گفت: فکر میکنم محصص یکی از ده هنرمند طراز اول 60 سال گذشته ایران بود. ما کمتر هنرمندی با این جامعیت و استقلال داشتهایم و اصلاً شاید هرگز نداشتهایم. اهمیت و اعتبار او در درازمدت مشخص خواهد شود.
آیدین آغداشلو با بیان اینکه بهمن محصص یکی از ده هنرمند طراز اول 60 سال گذشته ایران است، گفت: او در سالهای اخیر از نحوه برخورد با مجسمههایش دل شکسته بود.
این نقاش و پژوهشگر هنر که یکی از دوستان دوران کودکی بهمن محصص بود، در مورد تأثیر این نقاش و مجسمهساز در جریان هنری ایران به خبرگزاری مهر، گفت: محصص قطعاً یکی از مهمترین هنرمندان معاصر ایران است. این را فقط من نمیگویم. هرکسی که تاریخ هنر معاصر را بنویسد، به این نکته پی میبرد.
وی در توضیح جایگاه محصص، افزود: فکر میکنم محصص یکی از ده هنرمند طراز اول 60 سال گذشته ایران بود. ما کمتر هنرمندی با این جامعیت و استقلال داشتهایم و اصلاً شاید هرگز نداشتهایم. اهمیت و اعتبار او در درازمدت مشخص خواهد شود.
آغداشلو در مورد اینکه محصص کمتر در میان مردم شناخته شده بود، عنوان کرد: محصص کمتر در ایران زندگی کرد. شاید بهجز قشری از هنرمندان و هنردوستان، او برای مردم شناختهشده نبود. یک هنرمند باید در میان مردم زندگی کند تا در حافظهها باقی بماند و چون محصص کمتر در میان مردم بود، کمتر در حافظهها باقی ماند. با اینهمه تمام عمر مفید او در آمد و شد میان ایران و ایتالیا گذشت.
این منتقد هنر در مورد ابعاد دیگر شخصیت محصص، بیان کرد: او بعد از انقلاب بیشتر در ایتالیا ماند و به این خاطر است که جایگاهش نیاز به توضیح دارد که البته با بررسی آثار وی میفهمیم واقعاً نیاز به توضیحی نیست؛ چون یکی از مهمترین هنرمندان صاحب سبک بود و جهانبینی خاص خود را داشت.
آغداشلو در مورد شیوه کار محصص، گفت: در دورانی که مدرنیسم به ایران آمده بود، هرکسی سعی میکرد به نوعی در شمار مدرنیستها قرار بگیرد و حتی در بسیاری از اوقات از یک سطح نیز فراتر نمیرفت. با اینهمه محصص همچنان نقاش مستقلی باقی ماند که به سبک و شیوه خودش رسید.
وی با بیان اینکه رسیدن به یک جهانبینی شخصی باعث ماندگاری هنرمند میشود، ادامه داد: محصص نه تنها به این جهانبینی رسید، بلکه توانست جایگاه خود را حفظ کند؛ چون اعتنایی به هنر سبک مدرن، مدهای روز و شیوههای پولسازتر نکرد و جهان خودش را داشت که در باطن و عمق کارش گسترش یافت.
این محقق هنر در مورد دیگر خصوصیات آثار محصص، توضیح داد: او دنیایی خاص و غریب ترسیم کرد که همه چیز از پرندگان و انسانهای بی دست و پا با سرهای کوچک، اسطورهها و قصههای قدیمی به شکلی بدیع و درخشان در کارش جلوهگر شدند.
وی سپس بار دیگر بر جایگاه شاخص محصص، تأکید کرد: بهمن هنرمند طراز اولی بود. در جهانی که صاحب سبک خاص شدن آسان نیست، وی سبک خاص خود را بهدست آورد. هر قصه و اسطورهای را به صورتی درمیآورد که جهان محصص میطلبید. او با موضوعات مشخص که گستره وسیعی را نشانه میگرفت، هیچ وقت نخواست نقاش محلی باقی بماند.
آغداشلو، افزود: نه تنها کارش جهانی بود، بلکه ذهنش نیز جهانی بود. درست است که همچنان لهجه گیلکی خود را نگه داشته بود و فرهنگ آن خطه را دوست داشت، ولی در عین حال مخاطبانش وسیع بودند. او جهانی بود بدون اینکه به زور تلاش کند تا اینگونه باشد؛ چون هنرمند فرهیخته همراه با دانش قابل توجهی بود.
وی همچنین در مورد زندگی شخصی محصص، گفت: او "مالا پارته" را به قشر کتابخوان ایرانی شناساند. تئاتر را دوست داشت و تمام عمر مجرد زندگی کرد. وقتی به ایران سفر میکرد، ترجیح میداد به شمال برود و همانجا اوقاتش را بگذراند. کلاً هنرمند اجتماعی نبود، اما بسیار مغرور بود و جایگاه خودش را میشناخت.
آغداشلو در مورد آخرین دیدارش با محصص، گفت: یک سال قبل از پیروزی انقلاب به کارگاهش رفتم و او با مهربانی کارهایش را نشانم داد. حتی میخواست یکی از مجسمههای برنزیاش را به من هدیه بدهد که ترجیح دادم بعداً این کار را بکند و بعدها برای اینکه این مجسمه را نگرفتم، افسوس خوردم.
وی در ادامه به مجسمههای محصص اشاره کرد: همان نمادهایی که در نقاشیهایش بود، مثل انسان، حیوانات و پرندهها در مجسمههای برنزیاش هم وجود داشت. برخی مجسمههای بزرگ بهمن در شهرها مورد استفاده قرار گرفته بود، مثل "مرد نیلبک زن" که در مقابل تئاتر شهر نصب شده بود، اما بعدها آن را کندند. مجسمه بسیار عالی و درخشانی نیز از وی دیدم که بندبازی روی یک طناب نازک را ترسیم میکرد و باید در ارتفاع نصب میشد.
آغداشلو اما در مورد وضعیت سالهای اخیر محصص عنوان کرد: این اواخر خیلی دل شکسته بود، برای اینکه با مجسمههایش بد رفتار کردند. مجسمههایش را کندند یا در وضعیت بدی در انبارها نگه داشتند. به همین دلیل رفتارش خیلی تلخ شده بود.
این نقاش در پایان گفت: آنقدر تلخ شده بود که شنیدم بسیاری از مجسمههایش را با اره برقی تکهتکه کرد و یکی از مجسمههای بسیار ظریف و زیبایی را که بیش از 100 هزار دلار میارزید به رانندهای که او را رسانده بود، هدیه کرد. او به یک انزوای خودخواسته تن داده بود.