چکیده
پربارانترین استان کشور با نباریدن حتی یک ماه بارندگی، خصوصاً در فصول گرم سال و مواقع کشاورزی دچار خشکسالی میشود. در این مقاله برآنیم تا با مقایسه آمار بارندگیها و منابع آبی گیلان ما، با ایران و جهان این را نتیجه گیریم که با مدیریت جامع منابع آب و استفاده از همه ابزارهای موجود و امکانات بالقوه و اهمیت دادن مدیران مسئول به نقش بارز اصلاح الگوی مصرف، میتوانیم گیلانیان را از خطر هر ساله خشکسالی برهانیم.
کلید واژهها: خشکسالی، کم آبی، مدیریت منابع آب، گیلان، اصلاح الگوی مصرف
مقدمه
كارشناسان معتقدند كه مدیریت منابع آب كشور در شرایط فعلی، مدیریت مناسبی نیست و موجب شده تا طی سالهای اخیر شاهد كاهش منابع آبهای زیرزمینی، آلودهسازی شدید منابع آبهای سطحی و زیرسطحی، عدم توجه به اصلاح الگوی مصرف، عدم مهار آبهای سطحی و در نهایت كاهش سطح زیر كشت كشاورزی و ایجاد فشارهای روانی ناشی از کمبود آب شرب یا قطعی آن در برخی مناطق باشیم.
آنها یکی از عوامل بسیار مهم پدید آمدن بحران کم آبی یا خشکسالی را بحران مدیریت آب میدانند. بحرانی که بسیاری را به این باور رسانیده است که اهمیت آن کمتر از بحران آب نیست. بحرانی که یکشبه حادث نشده است و زنگ خطر سالهاست که در آن حوزه به صدا درآمده، اما کمتر به آن توجه شده است.
یکی از مثالهای عملی این گروه از کارشناسان، شرایط سختی است که استان گیلان طی چند سال اخیر با آن روبهرو شده است. پربارانترین استان کشور با نباریدن یک ماه باران دچار خشکسالی میشود. کشور پهناور ایران، در قسمت شمالی شرایط کاملاً متفاوتی با نقاط دیگر خود دارد، این درحالی است که آمارها از وضعیت کلی آب در کشور بسیار بدتر از نرم متوسط کشور و شرایط در مناطق شمالی، غیرقابل قیاس با نرم متوسط آن است. متوسط بارندگی در ایران 250 میلیمتر و متوسط آن در گیلان بین 1100 تا 1400 میلیمتر یا بیشتر است.
بیلحاظ این و بسیاری از مؤلفههای دیگر که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، مدیران منابع آب گیلان در گزارشهای خود برای اثبات بی آبی و کم آبی، در زیر پناه آمار کشوری سایهنشین میشوند. به گمان من آنها هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که دیگر نمیتوان به صورت سنتی آب را از حوضه آبریز تا لیوان سر میز مدیریت کرد. پرسش این است که آیا با مدیریت درست منابع آبی استان نمیتوانستیم مانع از بروز خشکسالی یا کاهش اثرات و تبعات آن باشیم؟ هرچند که در این مطلب میبایستی محدودیتهایی نظیر كمبود آب، افزایش جمعیت، بالا رفتن سطح زندگی و بهداشت و افزایش بیشتر مصرف آب و موارد دیگر را نیز مورد بررسی قرار داد. همه اینها و مهمتر ادامه روند کنونی، چشماندازی تیره و بحران آبی را پیش روی ما قرار داده است و البته مهار چنین بحرانی به كاری كه ما در این سالها انجام میدهیم بستگی دارد.
در بیان اهمیت تاریخی و مذهبی آب
"و هر چیز زندهای را از آب قرار دادهایم." (سوره انبیاء، آیه 30) این فرموده خداوند متعال است برای ما در اهمیت آب و در ادامه، همچنین است آیه 33 سوره شریف یس: "و زمین مرده، برهانی است برای ایشان، که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن میخورند."
اینها و بسیار بیشتر در باب موضوع آب و اهمیت آن در فرهنگ دینی گفته شده و حتی به آن سوگند نیز یاد شده است. در طول تاریخ، آب اما همیشه دارای اهمیت بسیار بوده و در واقع اساسیترین نقش در ادامه بقای انسان را دارا بوده است. ایجاد و شکلگیری تمدنهای بشری همواره در کنار منابع آب بوده است. ادامه حیات و بعدها پیشبرد عملیات کشاورزی، از نقشهای اصلی آب میباشد. بنابراین میتوان با اطمینان گفت که آب از دیرباز مهمترین عامل توسعه در جهان بوده است.
ایرانیان قدیم دستورات خاص و جالبی برای برخورد با آلودهکنندگان آب داشتند و این عمل همواره مورد نکوهش بوده است تا اکنون که سهراب ـ شاعر ایرانی ـ میگوید: "آب را گل نکنیم." آناهیتا یا الهه آب، نام فرشته پاک و مقدس آب بود. آناهیتا، الهه آب ایرانی زرتشتی، زن بود؛ آنچنان که مسلمان امروزی ایرانی نیز آب را مهریه گرامیترین زن مسلمان، یعنی حضرت زهرا(ع) میداند. آب در فرهنگ ایرانی، مظهر پاكی و آرامشدهنده جسم و جان است، آنچنان که زن نیز.
بحث جهانی کمبود آب
میزان آب موجود در جهان ثابت است و در یک چرخه، به نام آب کل موجودی کره زمین در حال گردش است. حجم آب تجدیدشونده جهان 36100 میلیارد مترمکعب و متوسط بارندگی جهان 750 تا 831 میلیمتر اعلام میشود. جمعیت جهان تا سال 2050 بر اساس آخرین برآوردهای سازمان ملل متحد به دو میلیارد و سیصد میلیون نفر افزایش خواهد یافت و عملاً جمعیت کره زمین به مرز ۹ میلیارد نفر خواهد رسید. همزمان با افزایش جمعیت که مترادف با افزایش مصرف است، آلودگی آبهای سالم دنیا نیز هر روز بر این محدودیت میافزاید؛ ضمن اینکه الگوی مصرف آب هم درحال افزایش است.
ترقی الگوی مصرف آب در بخشهای شهری، صنعت و کشاوزری ناشی از ترقی سطح زندگی و تغییر الگوی مصرف نسبت به گذشته است. جمعیت بیشتر، کالای مصرفی بیشتر، تولید کشاورزی بیشتر و مصرف آب بیشتری را درپی دارد و همه اینها ما را به این نتیجه میرساند که جمعیت ۹ میلیارد نفری سال ۲۰۵۰ به بعد، بحران آب را شدیدتر میکند.
با اینکه در حال حاضر حدود 2 میلیارد نفر از مردم کره زمین به نحوی یا به نوعی با مشکل آب دست به گریباناند، اکنون این پرسش با علامتی بزرگ در مجامع جهانی مطرح است که آب مورد نیاز این جمعیت اضافی را میبایستی از کجا تأمین کرد؟ با علم بر این موضوع که 97 درصد منابع آبی موجود در دنیا غیرقابل استفاده برای كشاورزی بوده و مقدار بسیار محدودی از آنها بهطور مستقیم از سوی انسان مورد استفاده قرار گرفته و افزون بر آن، كمی بیش از 1/76 درصد از آبهای كره زمین به صورت رودخانههای یخی از دسترس خارج شده و آنچه تقریباً باقی مانده در عمق زمین ذخیره شده است، با این وصف اگر تدابیر ویژهای اتخاذ یا تغییر نگرشی در زمینههای مباحث مدیریت و مصرف آب انجام نشود، تا آن سال حدود دو سوم از مردم جهان با مشکل شدید آب روبهرو میشوند و بهطور عینی این مشکل را لمس خواهند کرد.
بیشترین افزایش جمعیت جهان در طی سالهای آتی مربوط به کشورهای درحال رشد است. یعنی همان کشورهایی که در حال حاضر نیز با مشکل آب روبهرویند. پس توزیع نامتوازن آب در دنیا نیز یک عامل دیگر تشدید بحران است. هماکنون مردم ۱۳ کشور جهان که ۹ کشور از این تعداد در آفریقا قرار دارد، بهطور باورنکردنی با متوسط ناچیز ۱۰ لیتر در روز با ترکیبی از فقر و بیآبی در عذاب هستند.
کارشناسان وجود بیش از ۲۵۰ رودخانه مرزی بین ۱۴۵ کشور جهان را به عنوان یک عامل مهم در تشدید تضادهای بینالمللی در آینده میدانند، زیرا با افزایش جمعیت این کشورها و نیاز بیشتر به آب، طبیعتاً درگیریها و برخوردهای بسیاری بین کشورهای همجوار و ذینفع بر سر آبهای مشترک، شدت خواهد یافت. نمونه عینی این موضوع برای کشور ما، رودخانه هیرمند است که سالها مورد اختلاف بین ایران و افغانستان است و تبعات بسیار بدی را از خود برجای گذاشته و خشک شدن دریاچه هامون با آنهمه قدمت از آن دست است. رودخانه فرات در سه کشور ترکیه، سوریه و عراق هم میتواند نمونهای از ایندست باشد که کشور بالادست میتواند با احداث سدهای مخزنی و کنترل آبها، کشور پاییندست را از سهمیه پیشین خود محروم کند.
مبحث آب در ایران
موجودی منابع آب در جهان و ایران ثابت است و آنچنان که پیشتر نیز گفته شد، در یک چرخه به نام موجودی آب کل کره زمین درحال گردش است، اما جمعیت و مصرف و محدودیتها همچنان رو به افزایش است. بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی، ایران یكی از كشورهایی است كه در آینده نزدیك با كمبود آب مواجه میشود. نتایج این گزارشها حاکی است كه منابع قابل استفاده آب در ایران از 2000 میلیارد مترمكعب در سال 1990 به 726 تا 860 میلیارد مترمكعب در سال ۲۰۲۵ كاهش خواهد یافت. این درحالی است که جمعیت 16 میلیونی ایران در سال ۱۳۳۷ به 72 میلیون نفر در سال 1388 رسیده است.
از آنجایی كه متوسط حجم كل آب سالانه كشور، رقمی ثابت است، تقاضا برای آب به علت رشد نسبتاً بالای جمعیت، توسعه كشاورزی، شهرنشینی و صنعت در سالهای اخیر، متوسط سرانه آب قابل تجدید كشور را تقلیل داده است، بهطوری كه این رقم از حدود 5500 مترمكعب در سال 1340 به حدود 3400 مترمكعب در سال 1357، حدود 2500 مترمكعب در سال 1367 و 2100 مترمكعب در سال 1376 كاهش یافته است. این میزان با توجه به روند افزایش جمعیت كشور با نرخ فعلی رشد در افق سال 1400 به حدود 1300 مترمكعب تنزل خواهد یافت و به این ترتیب درحالی كه یك درصد جمعیت جهان در ایران زندگی میكنند، سهم ایران از منابع آب تجدیدپذیر فقط ۳۶ صدم درصد است. کاهش این سهم به کمتر از 1000 مترمکعب در سال، کشور را با بحران جدی کم آبی روبهرو خواهد کرد. ارقام متوسط سرانه آب كشور در سالهای آینده به مفهوم ورود ایران به مرحله تنش آبی در سال 1385 و ورود به حد كم آبی جدی در سال 1415 شمسی خواهد بود.
میزان متوسط بارش در ایران ۲۴۸ میلیمتر است که این میزان تقریباً یك سوم متوسط بارش در جهان (۸۳۱ میلیمتر) است. حجم بارندگی ایران حدود 400 میلیارد مترمكعب برآورد میشود. از مقدار فوق حدود 294 میلیارد مترمكعب به صورت تبخیر و تعرق از دسترس خارج میشود و از 116 میلیارد مترمكعب باقیمانده حدود 93 میلیارد مترمكعب از طریق منابع سطحی و زیرزمینی بهرهبرداری میشود و بقیه صرف تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود. از این مقدار حدود 86 میلیارد مترمكعب جهت مصارف كشاورزی و نزدیك به 7 میلیارد مترمكعب آن به مصارف شرب و صنعت اختصاص مییابد.
کشور ما علاوه بر اینكه كم آب است، بارشها نیز در آن نامنظم است و در همین زمان، اختلاف پربارانترین و کم بارانترین نقطه کشور بسیار حائز اهمیت است. متوسط بارش باران در آستارا ۲۰۰۰ میلیمتر و در طبس ۵۰ میلیمتر است. با توجه به آمار و واقعیتهای موجود و پیشبینیهای انجام شده قطعاً در سالهای آینده مشكل اصلی كشور، مشكل آب خواهد بود. اگر خشكسالی در ایران رخ دهد، به فاجعه انسانی تبدیل میشود. اما دشواری ایران در بحران جهانی آب، تنها کم آبی نیست. ایران سالانه میلیونها تن گندم و مواد خوراکی وارد میکند که معادل ورود میلیاردها مترمکعب آب به کشور است و در این هنگامه کشور با کمبود مواد غذایی علاوه بر کمبود آب هم روبهرو خواهد شد.
اطلاعات کلی گیلان
گیلان یکی از سه استان شمالی ایران است که 14711 (در بعضی منابع 13952) کیلومترمربع وسعت دارد. رشته کوههای البرز همانند دیواری در غرب و جنوب گیلان کشیده شده و مانع عبور بخار آب و در نتیجه باعث بارندگی بسیار در منطقه و ایجاد آب و هوای معتدل و مرطوب در زمستان و تابستان میگردد و سرما به ندرت از 1- درجه پایینتر میرود. گیلان مرطوبترین ناحیه کشور است و سالانه بیش از 2000 میلیمتر باران دارد. با اتکاء به همه موارد فوق، بسیاری گیلان را استثناء جهان آفرینش میدانند که از برکت آب و خاک حاصلخیزش، پوشیده از جنگلهای انبوه با درختان تنومند و مراتع سرسبز شده است.
استان گیلان در جنوب دریای خزر میان استانهای اردبیل، مازندران، زنجان و قزوین قرار گرفته و دارای 2389195 نفر جمعیت است. با این میزان جمعیت، استان گیلان پس از استان تهران، متراکمترین جمعیت را در کشور داراست. بخش وسیع گیلان، جلگهای و مابقی کوهستانی است. گیلان منطقهای کشاورزی است که مهمترین محصولات آن، عبارتاند از: برنج، چای، زیتون، مرکبات، ابریشم، شیر، گوشت، مرغ، ماهی، خاویار، مربا و انواع شیرینی و کلوچه. استان گیلان دارای 16 شهرستان به این نامهاست: رشت (مرکز استان)، آستارا، آستانه اشرفیه، انزلی، رودبار، رودسر، صومعه سرا، ماسوله، تالش، فومن، لاهیجان، لنگرود، رضوانشهر، ماسال، املش و شفت.
مقایسه وضعیت آب در کشور و گیلان
حجم آب تجدیدشونده جهان 36100 میلیارد مترمکعب و حجم آب تجدیدشونده کشور 1300 میلیارد مترمکعب است. یک درصد جمعیت جهان در ایران زندگی میکنند، ولی ایران تنها 36/0 درصد آب تجدیدشونده را در اختیار دارد. متوسط بارندگی جهان 750 تا 831 میلیمتر اعلام میشود و متوسط بارندگی سالانه ایران 248 تا 250 میلیمتر گزارش میشود و به عنوان یک محدودیت، جالب است دانسته شود که 50 درصد آب تجدیدشونده در ایران نابههنگام است، یعنی در فصول غیرزراعی میبارد.
تا اینجا ایران دارای بحران آب است و همه آمارها در قیاس با میزان جهانی این موضوع را اثبات میکند. بسیار دیدهام که مسئولان گیلانی در هنگام گزارشدهی از وضعیت آب، به آماری اینچنینی به صورت برجسته اشاره میکنند و آنگاه با اثبات بی آب بودن ایران، خشکسالیهای اخیر گیلان را نیز توجیه میکنند. نگاهی به وضعیت آبی ارائه شده در ذیل این مقاله ثابت میکند که وضعیت گیلان از لحاظ بارش و منابع آبی تقریباً شش برابر بیشتر از متوسط کشور و تقریباً دو برابر متوسط جهانی است. در همه زمان مطالعه آمار ذیل، از خود بپرسید چرا با اینهمه پتانسیل آبی، پربارانترین استان کشور با نباریدن یک ماه باران، دچار خشکسالی میشود؟ آب آشامیدنی مردمانش میبایستی از کوههای چهل چشمه کردستان بیاید؛ تازه آنهم در تابستان لب شور باشد.
اما محدوده جغرافیاییای که گیلان نام دارد و ما در آن زندگی میکنیم، از نظر نگارنده استثناء جهان آفرینش است. اینجا محل تخلیه همه ابرهای منطقه است و متوسط بارندگی سالانه آن بین 1100 تا 1400 میلیمتر است. گیلان با تراز 28- متر از سطح دریای آزاد، علاوه بر این میزان بارندگی که خود دارد، به مانند چالهای است سبز که در شرایط نرمال و ترآبی 7/3 میلیارد مترمكعب آب استانهای همجوار از طریق رودخانههای سفید رود، آستاراچای و بخش كوچكی از پلرود نیز به آن میریزد. حجم آب تجدیدشونده استان گیلان 7433 میلیمترمکعب برابر با 4/7 میلیارد مترمکعب است که از این مقدار، بخش عظیمی، آب سطحی است. گیلان همچنین دارای 450 میلیون مترمکعب آب زیرزمینی میباشد.
با آنکه 5/3 درصد جمعیت کشور در استان گیلان زندگی میکنند، ولی این استان 5/8 (از منابع دیگر 7/5) درصد پتانسیل آب تجدیدشونده کشور را در اختیار دارد که این امر نشاندهنده وضعیت مطلوب پتانسیل آبی استان گیلان است. اما همانگونه که میدانیم، به دلیل اینکه اکثر بارشها در فصل پاییز و زمستان است و با توجه به نبود زیرساختهای آبی، هماکنون حتی نمیتوان از50 درصد پتانسیل آبی استان نیز استفاده کرد. با مهار و استفاده از کل پتانسیل منابع آب استان گیلان میتوان به تنهایی 20 درصد مواد غذایی مورد نیاز کشور را در این استان تأمین کرد. این درحالی است که هماکنون با همین میزان استفاده، 10 درصد مواد غذایی کشور در گیلان تأمین میشود.
تعریف خشکسالی
معیار تشخیص میزان خشکسالی و ترسالی، مقایسه میزان متوسط بارندگی در سالهای گذشته به نسبت سال جاری است. در درجهبندی میزان خشکسالی و ترسالی نیز درصد بارندگی در یک سال آبی به نسبت میزان بارش نرمال محاسبه میشود. اگر بارندگی یک منطقه در یک سال آبی به نسبت بارش نرمال با کاهش 60 درصدی یا بیشتر روبهرو باشد، "خشکسالی بسیار شدید" اتفاق افتاده است. کاهش 45 تا 60 درصدی به نسبت بارش نرمال، شاخص "خشکسالی شدید" و کاهش 20 تا 45 درصدی بارش، مشخصکننده "خشکسالی متوسط" است. اگر این میزان کمتر از 20 درصد باشد، "خشکسالی خفیف" است که در حال حاضر بیش از 45 درصد از مساحت کشور با این وضعیت روبهرو هستند.
خشكسالی در تمام نقاط دنیا و حتی مناطق مرطوب رخ میدهد. گیلان پربارانترین منطقه ایران است و به عنوان مثال، شهر رشت که به شهر باران معروف است، متوسط بارش سالانه آن 1362 میلیمتر است. کمترین میزان بارندگی ثبت شده در شهر رشت به میزان 820 میلیمتر بوده است. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان هواشناسی، متوسط روزهای بارندگی در سال، 135 روز اعلام شده که كمترین میزان بارندگی سالیانه 820 میلیمتر بوده و متوسط این میزان 9/1313 میلیمتر است. معمولاً ماههای شهریور و مهر پربارانترین ماههای سال است، ولی این امر ثابت نیست و گاهی هم ماههای فروردین، آبان، دی، بهمن و اسفند دارای بیشترین میزان بارندگی در سال میباشند.
حوضه آبریز دریای خزر
نقش اثرگذار و غیرقابل انکار دریای خزر بر منابع آبی گیلان در هیچ پژوهشی قابل اغماض نیست. در حوضه آبریز دریای خزر آبها به صورت جریانهای سطحی، یعنی رودها و آبهای زیرزمینی تشکیل و تولید میشوند و قسمتی نیز که بهطور مستقیم به دریا میریزد، نقش قابل توجهی در تعادل آبی دریا دارد.
در سواحل جنوبی دریای خزر و در وسعت ۷۳۳/۳ میلیون کیلومترمربع، بیش از 350 رودخانه جاری هستند. رودهای بزرگی که به دریای خزر میریزند، به ترتیب اهمیت عبارتاند از: رودخانه ولگا با آورد حدود ۳۰۱ کیلومترمکعب آب، رود کورا با آورد سالانه ۶/۱۷ کیلومترمکعب، رود اورال با مقدار آب سالانه بین ۹ تا ۴/۱۱ کیلومترمکعب، رود ترک با مقدار بین ۷ تا ۱۲ کیلومترمکعب، رود سولاک با آورد سالانه معادل ۱/۴ تا ۲/۷ کیلومترمکعب و رودخانه سمور که آورد متوسط ۲/۲ کیلومترمکعب آب را وارد دریای خزر مینمایند. از مجموع رودهای سواحل ایران در استانهای گیلان، مازندران و گلستان بهطور متوسط ۱۰ تا ۱۵ کیلومترمکعب کل آب ورودی معادل حدودی با متوسط 4/13 میلیارد مترمکب آب وارد دریای خزر میگردد. بهطور کلی، حوضه آبریز اصلی دریای خزر در قسمت ایران متشکل از ارس، تالش، مرداب انزلی، سفید رود بزرگ، رودخانههای بین سفید رود و هراز، هراز و قره سو، قره سو و گرگان و اترک میباشد.
رودخانههای گیلان
در استان گیلان 52 رودخانه (حوضه آبخیز) كوچك و بزرگ پرآب و دائمی وجود دارد كه از مناطق مرتفع در غرب و جنوب استان سرچشمه گرفته و به دریای خزر میریزند. به استثنای رودخانههای سفید رود، آستارا چای و بخش كوچكی از پلرود، مابقی در تمامی گستره خویش به استان گیلان تعلق دارند. از این تعداد رودخانه، 30 مورد آن سیلخیز بوده و هر ساله خسارتهایی را نیز به استان وارد میکند.
از مجموع رودخانههای سیلخیز گیلان، سفید رود دارای اهمیت بیشتری است. از دیگر رودخانههای گیلان میتوان از خشکرود، گرکانرود، ماسوله رودخان، رودخانه پسیخان، کیا رود، شلمانرود، ناورود، مرغک، سیاهرود، آستارا چای، هود ول، کانرود، سیره لیره، چلوند، لمیر، حویق، جوکندان، خواجه کری، نوکنده، شفارود، چاف رود، خالکایی، پلنگ رود خان، قلعه رود خان، گشت رود خان، لزرجان آچار رود، مرسا رود و ... نام برد.
1- رودخانه سفید رود: حوضه آبریز رودخانه سپیدرود از محل سد منجیل تا دریا در حدود 2612 کیلومترمربع و به طول 110 کیلومتر میباشد. بلندترین قلههای حوضه سفیدرود را کوههای درفک و هزارخانی به ترتیب با ارتفاعات 2720 و 2100 متر از سطح دریا تشکیل میدهند. طول واقعی رودخانه در منابع مختلف 780-600 کیلومتر برآورد شده است که در ردیف پنجم طویلترین رودهای ایران پس از هیرمند (1390 کیلومتر)، هریرود (1120 کیلومتر)، ارس (910 کیلومتر) و کارون (890 کیلومتر) قرار دارد. رودخانه قزل اوزن یکی از دو سرشاخه مهم سفیدرود است که از کوه چهل چشمه در کردستان از شمال غربی ایران سرچشمه میگیرد و در حوالی شهر منجیل با رودخانه شاهرود تلاقی مینماید و رودخانه سفیدرود را ایجاد میکند. رودخانه شاهرود، سرشاخه دیگر سفیدرود نیز از کوههای البرز مرکزی و از تلاقی رودخانههای الموت و طالقان منشاء میگیرد.
بیش از 30 درصد کل آب ورودی )4/13 میلیارد مترمکعب( رودخانههای شمال ایران به دریای خزر از طریق سفیدرود به عنوان پرآبترین و طولانیترین رودخانه کشور در حوزه جنوبی دریای خزر تأمین میشود که 75 درصد آن با منشاء رودخانه قزل اوزن است. آبدهی ماهانه سفیدرود بر اساس آمارهای 20 ساله با حداقل 25 میلیون مترمکعب و حداکثر 3500 مترمکعب برآورد شده است. دبی رودخانه سفیدرود با حداقل 2/14 مترمکعب در ثانیه، دبی متوسط 5/532 مترمکعب در ثانیه و دبی حداکثر 1457 مترمکعب در ثانیه ثبت گردیده است. آب حوضه آبریز سفیدرود پس از ذخیره شدن در مخزن سد منجیل به مصارف تولید برق و کشاورزی میرسد، لذا دبی خروجی آن در ماههای مختلف سال متفاوت میباشد.
بخشی از آب سفیدرود در منطقه رستمآباد توسط سد تاریک به طرف منطقه فومنات برای مصارف کشاورزی منحرف میگردد و بخش دیگرش به همراه سایر انهار واریزی در منطقه سنگر رشت مجدداً توسط سد انحرافی دیگری به سوی مزارع هدایت میگردد و تنها مقدار مازاد آب به همراه پسابهای کشاورزی در منطقه کیاشهر به دریای خزر میریزد. سفیدرود از منجیل تا کیاشهر (حسن کیاده) مسیری یکصد و ده کیلومتری را طی میکند. در حدود بیست رودخانه کوچک به سفید رود ملحق میشود که از این قراراند: در کرانه باختری، دو کویران، رود پشته، کلاشم، تاریک رود، کرار رود، سیاهرود و در کرانه خاوری، فروزین، اغوزبن، رحمت آباد، کلی دره. مهمترین شاخههای سفیدرود در دلتا، عبارت از: گیله رود، خمام رود، حشمت رود، صیقلان رود و نورود هستند.
2- رودخانههای غرب گیلان: از رودخانههای غرب گیلان میتوان به چاکرود، ماسال و خمام رود اشاره کرد که در حوزه شهرستان انزلی واقعاند. در قسمت جنوبی بندر انزلی، مردابی به وسعت نود کیلومترمربع وجود دارد. حوضه آبریز این تالاب در دشت گیلان واقع شده است. در سفرنامهها و مدارك تاریخی از رودهای متعددی به عنوان منابع تأمین آب تالاب نام برده شده كه در حال حاضر بسیاری از آنها از جریان افتاده و خشكیدهاند. در این زمان بهطور عمده تالاب انزلی توسط یازده رودخانه اصلی تغذیه میشود كه از سلسله جبال البرز و كوههای تالش سرچشمه میگیرند و پس از طی كوهپایه و دشت وارد تالاب انزلی شده و سپس از دهانه تالاب وارد دریا میشود و سالانه حدود ۲ میلیارد مترمكعب آب ناشی از بارندگی در حوضههای آبریز به دهانه تالاب ریخته میشود. متوسط آورد رودخانه شفارود 182 میلیون مترمکعب در سال میباشد.
3- رودخانههای شرق گیلان: در شرق گیلان و در لاهیجان میتوان به زاکلهبر رود و شمرود اشاره داشت که رودخانهها و جویهای بسیاری به آنها میپیوندد. در شرق دور گیلان نیز میتوان لنگرود روخانه، شلمان رود، کیارود، گزافرود، رود سموش و پلرود، رود بیبالان و مرسارود را نام برد. در این میان، گزافرود از زیر ارتفاعات بخش شمال شرقی پلرود سرچشمه میگیرد و سطح حوضه آبخیز آن تا حد جان ۱۱۰ کیلومتر است. این رود دارای شاخههای متعدد فرعی است. دو شاخه فرعی و مهم آن در شمال جاده رودسر ـ چابکسر به یکدیگر میرسند. همچنین پلرود را بزرگترین رود شرق گیلان میدانند که وسعت حوضه آبخیز آن در دراز لات ۱۷۲۵ کیلومترمربع است. عرض این حوضه در امتداد شرقی ـ غربی ۸۰ کیلومتر و در طول آن در امتداد شمال ۵۰ کیلومتر است. متوسط آورد سالانه رودخانه پلرود 472 میلیون مترمکعب میباشد.
ریشههای عدم مدیریت جامع منابع آب استان گیلان
1- کمبود اعتبار، توجیهگر همه مشکلات آبی استان: سیستم اجرایی کشور به شدت تابع درآمد نفت و همچنین هزینههای کشور است. بنابراین کمبود اعتبار یک دلیل عمده برای عدم اجرای برنامههای استان در بخش آب است. متأسفانه در کشور ما، تخصیص اعتبارات عمرانی شدیداً وابسته به مسائل سیاسی است که بستگی مستقیم به مقامات سیاسی استان دارد. به عنوان مثال، تا سالها تصور میگردید که در استان گیلان که دارای بالاترین میزان بارندگی در کشور است، کمبود آب شرب معنا ندارد و اعتباراتی که میبایست برای گیلان منظور میشد، در استانهای دیگری هزینه شده است. بیان این نکته، واقعیتی است انکارناپذیر، اما در چرایی آن باید نوک انگشت را مستقیماً به سمت مقامات سیاسی استان نشانه گرفت. ابتدا باید دانست که آیا اساساً برنامههای مشخص و مدونی در این ارتباط ارائه گردیده است یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، باز هم مشکلات آبی در استان را نمیتوان تماماً با این دلیل توجیه کرد.
2- عدم توجه به آبخیزداری به عنوان یک عامل جلوگیری از خشکسالی: پدیده "سیل" معضلات و مشکلات عدیدهای همچون فرسایش خاک، خشکسالی و انباشت رسوب را به همراه دارد و همچنین جان و مال انسانها را به مخاطره میاندازد. حدود 30 رودخانه (معادل 7/57 درصد) از رودخانههای گیلان دارای وضعیت سیلابی میباشند که مهار آن میتواند علاوه بر ذخیره آب، مانع از بروز خسارت گردد. آنچه واضح میباشد این است که بهطور کلی در طی سالهای اخیر، حوادث ناشی از جاری شدن سیل در استان گیلان افزایش قابل ملاحظهای یافته و تنها راه چاره آن، اجرای طرحهای آبخیزداری است. "آبخیزداری" استفاده بهینه و مداوم از دو منبع خدادادی آب و خاك است، به شرطی كه برای نسلهای آینده نیز استمرار داشته باشد.
میدانیم كه مهمترین عامل در ایجاد سیل، بارش غیرمتعارف نزولات جوی از نظر زمانی و حجمی است. این حجم آب كه در مدت كوتاه در آبراههها و نهایتاً رودخانه اصلی یك حوضه جریان مییابد، اگر به موقع كنترل نشود، مثلاً توسط سد یا آببندی ذخیره نگردد و یا فرصت نفوذ به داخل زمین پیدا نكند، میتواند در مدت كوتاهی پس از تولید از دسترس خارج گردد و در مواقعی كه نیاز به آب هست و حداقل نزولات را داریم، با مشكل كم آبی و خشكسالی مواجه گردیم. موضوع خشكسالی در استان سرسبز و پربارانی مثل گیلان به دلیل اینكه توزیع زمانی و مكانی بارندگیها نامتناسب بوده، بارها و بارها اتفاق افتاده و متأسفانه خساراتی را نیز به بار آورده است. آبخیزداری موفق، یعنی كاهش خشكسالیها به حداقل ممكن.
3- رودخانههای سیلخیز گیلان: آبراهههای منطقه جمال آباد (شهرستان منجیل)، آبراهههای منطقه علی آباد (شهرستان رودبار)، آبراهههای منتهی به شهر رودبار از سمت غرب مثل كوشك دوگاهه، آبراهههای منطقه رستم آباد تا جوب، رودخانه سیاهرود (توتكابن)، پلرود (زیر حوضه چاكرود منطقه ملكوت ـ لرود در شهرستان املش)، خشكرود (شهرستان رودسر)، گركانرود (منطقه آق اولر در شهرستان تالش)، ماسوله رودخان (شهرستان فومن)، سفیدرود (منطقه علی آباد شهرستان رودبار)، رودخانه پسیخان (شهرستان شفت)، كیارود (شهرستان املش)، شلمان رود (شهرستان لنگرود)، ناو رود (شهرستان تالش)، مرغك (شهرستان ماسال و شاندرمن)، سفیدرود شامل سیاهرود توتكابن و دوگاهه كوشك و جوبن، آستارا چای و هودول كانرود و سیره لیره و چلوند (شهرستان آستارا)، لمیر و حویق و جوكندان و خواجه كری و نوكنده (شهرستان تالش)، شفارود و چاف رود (شهرستان رضوانشهر)، خالكایی (شهرستان ماسال و شاندرمن)، پلنگ رود خان (شهرستان صومعه سرا)، قلعه رود خان و گشت رود خان (شهرستان فومن)، لزرجان و آچار رود و مرسا رود (شهرستان رودسر)، گوهر رود و سیاه رود (شهرستان رشت)، شن رود (شهرستان سیاهكل)، نگرودخان (شهرستان لاهیجان)، رودخانه ذیلكی (شهر بیجار از شهرستان رودبار(.
سد سفید رود گیلان؛ کاهش شدید ورودی
1- در تلاقی رودخانه قزل اوزن و شاهرود در منطقه منجیل و پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، سدی ساخته شده است که "سد سفید رود" نام دارد. سد سفید رود یكی از سدهای بزرگ مخزنی كشور با حجم اولیه 1765 میلیون مترمكعب و تولید متوسط سالانه 300000 مگاوات انرژی برق آبی است که تأثیر غیرقابل انكاری در حیات كشاورزی استان گیلان دارد. حجم آب سپید رود 70 درصد آب مورد نیاز استان گیلان را تأمین میکند. این سد شاید به عنوان مهمترین و اثرگذارترین منبع تأمین آب گیلانیان باشد.
1-1 در سالهای اخیر بر روی رودخانه قزل اوزن که از استان کرستان سرچشمه میگیرد، 57 سد و آببرگردان ساخته یا در دست احداث است که یکی از آنها، "سد اسطور" در میانه است که با اعتبارات استان گیلان درحال احداث است. این سد به عنوان پشتیبان و جایگزین ۷۰۰ میلیون مترمكعب ظرفیت از دست رفته سد سفیدرود، در استان آذربایجان شرقی درحال ساخت است. علاوه بر این به دلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی استانهای مسیر، خصوصاً زنجان، ایستگاههای پمپاژ قوی نیز بر روی رودخانه قزل اوزن احداث گردیده است.
1-2 بر روی رودخانه شاهرود در منطقه طالقان نیز سدی به منظور تأمین بخشی از نیاز آب آشامیدنی شهر تهران و مصرف امور کشاورزی دشت قزوین ساخته شده است.
1-3 علاوه بر کاهش ورودی آب سد سفید رود به دو دلیل فوق، به دلیل عدم آبخیزداری، حجم مخزن سد سفید رود بر اثر انباشت رسوبات و عدم تخلیه مناسب آن در سالیان گذشته به شدت کاهش یافته و ظرفیت این سد از یك میلیارد و ۷۶۰ میلیون مترمكعب به یك میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمكعب كاهش یافته است.
1-4 کاهش بارندگی، چه در حوضه آبریز قزل اوزن و شاهرود و همچنین در ادامه آن در حوضه سفید رود را هم اگر به سه مورد فوق اضافه کنیم، تا چند سال آینده پشت سد منجیل آبی نخواهد آمد تا ذخیره شود و بدین واسطه، سد استراتژیک استان گیلان از چرخه آبی خارج خواهد شد.
2- عدم توجه کافی به بهرهبرداری از شبکه سد سفید رود: بخشی از آب سفید رود در منطقه رستم آباد توسط سد تاریک به طرف منطقه فومنات برای مصارف کشاورزی منحرف شده و بخش دیگرش به همراه سایر انهار واریزی در منطقه سنگر رشت مجدداً توسط سد انحرافی دیگری به سوی مزارع هدایت میگردد. بهرهبرداری از شبكه سفیدرود پس از ساخت سد مخزنی به عنوان منبع اصلی تأمین آب محدوده شبكه از سال 1343 آغاز شده است. شبکه احداثی برای بهرهبرداری از آب سد سفیدرود دارای 430 كیلومتر (63 رشته) كانال اصلی و درجه یك، حدود 672 كیلومتر (312 رشته) كانالهای پیشساخته درجه دو SP و S و 1080 كیلومتر زهكشهای اصلی و فرعی (544 رشته) و حدود 15000 ابنیه وابسته میباشد. بخش اصلی ساختار شبكه با قدمت حدود 35 سال دستخوش تغییرات زیادی شده و هماکنون دارای مشكلات بسیاری است. اهم مشكلات و محدودیتهای ایجاد شده در این شبكه، عبارتاند از: تغییرات در الگوی زراعی و افزایش سطح زیر كشت برنج، رسوبگذاری در كانالها و زهكشها و كاهش ظرفیت انتقال آنها، كمبود منابع آب قابل دسترس به دلیل كاهش ظرفیت مفید مخزن سد سفیدرود، تخریب تعداد زیادی از دریچههای آبگیری و تنظیم سطح آب كانالها و بعضاً نامناسب بودن موقعیت بعضی از محلهای آبگیری از كانالها به لحاظ تغییر در الگوی زراعی كه ضرورت بهسازی شبكه مذكور را الزامی مینماید. استفاده غیرمجاز بعضی از كشاورزان از آب كانالها و انهار و همچنین دستكاری و تخریب دریچههای آب و تجاوز به بستر و حریم رودخانه و كانالهای انتقال آب، از جمله مشكلات دیگر شبكههای آبیاری و زهكشی سد سفید رود میباشند كه بر اثر عدم مدیریت صحیح بهرهبرداری بهوجود آمده است که این عدم خدماترسانی مناسب، تبعاتی از جمله عدم پرداخت آب بها توسط كشاورزان منطقه گیلان را با خود به دنبال داشته است.
عدم توجه به وضعیت سد سازی در گیلان
سد سازی برای حفظ حیات و تداوم امنیت ملی و نیز افزایش ظرفیت ذخیرهسازی و گسترش منابع آب و استحصال انرژی برق آبی، بهویژه برای مناطقی که با کمبود و بحران آب مواجه هستند، امری لازم و حیاتی است. سدهای مخزنی از دستاوردهای مدیریت آب به منظور کنترل منابع است که کارکردهای بسیار زیادی دارند و علاوه بر ذخیرهسازی و جلوگیری از هدر رفتن آب و تأمین آب بخشهای مختلف کشاورزی و آشامیدنی و نیز کنترل سیلابها و خسارتهای ویرانگر آن به مزارع و تأسیسات شهری و روستایی و مهمتر از همه به منظور تولید برق بهکار میروند. آمارها حاکی است که در سه دهه پس از انقلاب اسلامی، ۱۸۰ سد بزرگ با ظرفیت ۳۰ میلیارد مترمكعب و ۳۲۰ سد كوتاه با ظرفیت ۵۷۰ میلیون مترمكعب بهرهبرداری شده است. ۸۸ سد بزرگ نیز با ظرفیت ۱۰ میلیارد مترمكعب در كشور درحال ساخت است كه قرار است تا پایان برنامه چهارم به پایان برسد و ۱۷۶ سد بزرگ دیگر نیز در مرحله مطالعه قرار دارد. اما در همین زمان، وضعیت سد سازی در گیلان نه تنها مایع نگرانی، بلکه موجب شرمساری است. در استان گیلان علیرغم وجود 52 رودخانه پرآب و انجام مطالعات زیاد بر روی این منابع آبی، متأسفانه بعد از انقلاب اسلامی، هیچ سدی به بهرهبرداری نرسیده است و تنها در طی 30 ساله گذشته، احداث سه سد مخزنی شهر بیجار، شفارود و پلرود در برنامه کاری شرکت آب منطقهای استان گیلان قرار گرفته است که هیچکدام نیز تاکنون به ثمر ننشسته است.
همه میدانیم که گیلان یک استان کشاورزی است. مسلماً شاخص توسعه یک استان کشاورزی، داشتن سد برای تأمین آب زراعی و مهار آبهای سطحی و عنداللزوم بهرهگیری از آب سد برای تولید انرژی و برق است. فرآیند سد سازی به قدری در گیلان کند است که از سال 1369 تاکنون دو سد شفارود و پلرود به ترتیب در غرب و شرق استان شروع به ساخت شده است که پیشرفت فیزیکی یکی 9/8 درصد و دیگری 12 درصد است و با ادامه این وضعیت، اتمام ساخت این سدها 150 سال به طول خواهد انجامید. بعد از گذشت 10 سال، این میزان پیشرفت اندک دو پروژه مهم سد سازی استان گیلان، یعنی سدهای "پلرود" در رودسر و "شفارود" در تالش، این سئوال را در ذهن میآورد که درحالی که کشاورزان استان مدام با کم آبی روبهرو میشوند، چرا تکمیل این سدها در دستور کار قرار نمیگیرد؟ عدم سد سازی و تأسیسات مطمئن آبی در گیلان موجب شده است تا علیرغم داشتن منابع آبی بسیار و ظرفیت بالا، سالانه حدود 70 درصد آب رودخانههای استان روانه دریا شود. علاوه بر سه سد مهم شفارود و پلرود و شهر بیجار، ظاهراً 22 سد کوتاه نیز در استان گیلان طراحی گردیده است که به مانند سه طرح فوق، دورنمای روشنی برای بهرهبرداری از آنها وجود ندارد.
عدم توجه به روشهای جدید آبیاری
همانگونه که پیشتر نیز عنوان گردید، در ایران 92 درصد آب استحصالی از منابع مختلف در عرصه كشاورزی مصرف میشود و تنها كمتر از 8 درصد آن به مصارف خانگی و صنعتی میرسد. اما متأسفانه باید گفت كه به دلیل رواج شیوههای آبیاری سنتی در كشورمان كه از راندمان پایینی برخوردارند، عملاً بیش از 75 درصد آب مصرفی در بخش كشاورزی به هدر رفته و نقش مؤثری در تولید محصول ایفا نمینماید که طبیعتاً گیلان نیز از این واقعیت مستثناء نیست؛ ضمن اینکه موارد پیشگفته در بند 4 را نیز میبایستی به این مبحث افزود.
درحالی كه با اسفاده از تكنولوژی و دانش روز دنیا در زمینه آبیاری میتوان تا حد زیادی از هدر رفتن این منابع حیاتی و گرانقدر جلوگیری نمود، صرفهجویی در مصرف آب نیز با استفاده از روشهای نوین برای آبیاری میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. در این راستا ترویج استفاده از سیستمهای نوین و به نسبت كم هزینه آبیاری و بهینهسازی مدیریت از منابع آب امری بسیار مؤثر است. روشهای آبیاری سطحی به دلیل پایین بودن سرمایهگذاری اولیه، هزینه كم تعمیر و نگهداری و نیاز به انرژی كمتر نسبت به روشهای آبیاری تحت فشار، یكی از متداولترین روشهای آبیاری در دنیا میباشد. به دلیل ماهیت ذاتی روابط آب و خاك، راندمان پایین و پیچیده بودن مدیریت آبیاری، از عمده نقاط ضعف روش آبیاری سطحی بهشمار میآید. با توجه به مشكلات و مسائلی كه در استفاده از نهرهای خاكی برای آبرسانی به مزارع وجود دارد، ایجاب میكند تا دیگر روشهایی كه برای این منظور میتواند بهكار برده شود نیز مورد ارزیابی قرار گیرد تا ضمن حفظ مزایای آبیاری سطحی، از معایب آن، از جمله نیاز به یكپارچهسازی اراضی كشاورزی و سرمایهگذاری كلان دولتی و خصوصی کاسته شده و كار كشاورزی برای تولیدكننده باصرفهتر شود.
عدم توجه به منابع مختلف تأمین آب
آنگونه که میدانیم، منابع آب برای آبیاری مزارع کشاورزی در سه محور ذیل قابل بررسی است:
1- نزولات آسمانی، شامل برف و باران
2- آبهای سطحی، شامل رودخانهها، سدها، مخازن آب، دریا، بركههای آب شیرین، یخچالها و ...
3- آبهای زیرزمینی، شامل چاه، قنات و چشمه
و اکنون پرسش اینجاست که ما در کدامیک از سه محور فوق در گیلان برنامه داریم و یا درحال برنامهریزی برای آنیم؟ در کنار این بیبرنامگی، اتلاف بیهوده آبی كه با قیمت گزاف تأمین گردیده و برای نگهداری و توزیع آن سرمایهگذاری زیادی صورت گرفته است را میتوان به عنوان مهمترین دلیل کم آبی گیلان تلقی کرد. به عنوان مثال، مصرف آب كشاورزی برای هر یك هكتار، 5 هزار و 100 مترمكعب است، درحالی كه در گیلان به ازای هر هكتار بین 3 هزار تا 11 هزار مترمكعب آب مصرف میشود.
حذف نقش آببندانها و عدم احیای مجدد آنها
دسترسی به آب مورد نیاز و كافی در فصل زراعت برنج که معمولاً کم باران است، همواره در طول تاریخ یك دغدغه برای کشاورز گیلانی بوده است. پراكنش نامنظم باران در گیلان موجب میشود تا در فصل تابستان كه اغلب زمینهای كشاورزی زیر كشت برنج است، با كمبود آب مواجه شوند.
نیاکان ما از زمانهای بسیار دور با احداث آببندانها یا همان سَل (Sale)ها بر این مشکل فائق شده بودند؛ هرچند اکنون با توجه به توسعه روشهای آبیاری به صورت ایجاد كانالهای سرپوشیده و سرباز، آببندان آن جایگاه و اهمیت اولیه خود را برای آبیاری از دست داده است. سَلها در واقع استخرهای کوچک یا بزرگی بودهاند که در طول سال، خصوصاً در نیمه دوم سال و ماههای اول بهار بر اثر بارندگی پر از آب بوده و در فصل کشاورزی از آن استفاده میشده است. مساحت سَلها و حجم آن معمولاً بر اساس نیاز مزارع پایین دست تنظیم میشده است. سَلها سادهترین حالت برای مهار آبهای سطحی و استفاده از آن در فصول غیربارانی است.
سَل در واقع یك استخر ذخیره آب خاكی است كه از گود كردن و خاكبرداری یك محدوده و ریختن و كوبیدن و ایجاد دیواره و حصار دور این محدوده بهوجود میآید. بهطور كلی، آببندانها میتوانند دوباره نقش بسیار مهمی در كشاورزی منطقه ایفا كنند. به عبارت دیگر، نقش سَلها در استان گیلان، نظیر نقش قنوات در استانهای مركزی و گرم و خشك كشور میباشد. سَل جزئی از فرهنگ و فولکلور گیلان است. حتی نام برخی از مناطق روستایی یا لغتها اكنون با كلمه سل تركیب شده است، مانند جیر سل، جور سل، سل کول، سل تی تی، سل واش، سل ماهی و ... .
در گیلان اما در طول چند دهه اخیر به دلیل اطمینانبخشی مسئولان استان به مردمان برای تأمین آب مورد نیاز زراعیشان از شبکه سد سفید رود، سَلها به دست فراموشی سپرده شد و زمینهای آن به مزارع برنج تبدیل گردید و آنها اما هیچ نمیاندیشیدند که این افزایش سطح زیر کشتها، یک دلیلش تبدیل سَلها به بیجار است. جالب اینکه در اکثر مواقع زمین سَلها برای به اصطلاح آباد کردن، بین کشاورزان تقسیم میشد و در موردی حتی زمین یک سَل در حاشیه یکی از شهرهای گیلان توسط سازمان آب منطقهای گیلان بین کارمندان سازمان آب به عنوان زمین مسکونی تقسیم و برای آنها سند تنظیم گردید.
با توجه به اینكه در مناطق شمالی كشور، آب بیشتر رودخانههای فصلی و مسیلها به صورت بلااستفاده از دسترس منطقه خارج شده و به دریا میریزد، لذا با احداث آببندانها در جوار آنها میتوان بخش قابل توجهی از آب رودها را به صورت بهینه ذخیره و در جهت افزایش تولیدات برنج و تبدیل اراضی و افزایش راندمان آبیاری استفاده کرد. ضمن اینكه در اجراسازی تعریف مدیریت پایدار آب، این سازهها به تغذیه سفره آبهای زیرزمینی چاههای شرب پایین دست نیز كمك میكنند و یا از برخی گیاهان داخل آببندان برای خانهسازی (پوشش سقف و افزایش استحكام ملات گل) و یا در صنایع دستی استفاده میشود و یا برخی از آنها تحت عنوان تالاب شناخته میشوند و علاوه بر اینكه تفرجگاه و شكارگاه هستند، مأمن و زیستگاه بسیاری از پرندگان وحشی و مهاجر نیز هستند. سَلها با فرهنگ بومی منطقه سازگار میباشند و به عبارت دیگر، احداث و نگهداری و بهرهبرداری از آنها نیازمند تكنولوژی خاص و پیچیده و سطح بالا نبوده و با توان علمی و فنی ساكنین منطقه مطابقت دارد. هزینههای نگهداری و بهرهبرداری از این سازهها در مقایسه با حفر و تجهیز چاههای عمیق و نیمه عمیق كمتر است.
عدم توجه به آلودگی منابع آبهای سطحی گیلان
مدیریت پایدار آب، عبارت است از برنامهریزی برای کاربرد درست و کارآمد آب تجدیدپذیر و نیز بازگرداندن آن به محیط با کمترین پیامدهای زیستمحیطی و آلودگی. هر سال افراد زیادی به دلیل وجود آبهای آلوده از بین میروند و اوضاع به حدی نگرانکننده است که گزارش شده در هر ۱۵ ثانیه یک طفل بر اثر نوشیدن آبهای آلوده از بین میرود. ورود فاضلابهای انسانی و صنعتی تقریباً از همه شهرها و روستاهای گیلان به رودخانهها، ورود کودهای شیمیایی، آفتکشها و نیز زبالههای صنعتی، خانگی و بیمارستانی در منابع آبی، علاوه بر اینکه تهدیدی جدی برای منابع آب استان گیلان است، به دلیل سرعت گردش آلودگیها، طبیعت این استان را هم با چالشهای جدی مواجه کرده است. همه این آلودگیها، تغییرات ماهیت آب و تغییرات فیزیکی، شیمیایی و میکروبی آب را به دنبال دارد و فلزاتی همچون جیوه، کروم و سرب که از جمله خطرناکترین آلودهکنندهها بهشمار میروند و سالها در محیط باقی میمانند، حیات جانداران را به خطر میاندازند.
سفید رود به عنوان مهمترین رودخانه گیلان، کلکسیون آلودگی رودخانههای ایران نام گرفته است. این رودخانه با تأمین بیش از 70 درصد آب استان، از جمله منابع آبی مهم گیلان بهشمار میرود که تخلیه 1840 تن نیترات و فسفات و 300 تن انواع حشرهکشها، از آلودهترین رودخانههای ایران در سواحل خزر است که به تنهایی بیش از پنج درصد بار آلودگی تخلیه شده از سموم شیمیایی کشاورزی را در سواحل شمالی به خود اختصاص داده است.
تقریباً در اکثر شهرهای گیلان، رودخانههایی از میان شهر یا کنار آنها عبور میکند. برخلاف همه شهرهای متمدن دنیا که وجود چنین امکانی برایشان غنیمت شمرده شده و موجب رشد و توسعه میشود، رودخانههای گیلان در شرایط کنونی جز بوی تعفن و بیماری چیز دیگری برای شهروندانش ندارند؛ البته شهروندانی که خود فاضلابشان را به آن میریزند و هیچ ابایی هم از ریزش زبالهها و آشغالها به درون آنها ندارند! به عنوان مثال، در زمانی نه چندان دور، رودخانههای گیلان و خصوصاً دو رودخانه "زر جوب" و "گوهر رود" شهر رشت سرشار از حیات و تازگی بودند که حتی عدهای معتقدند انتخاب نام زر و گوهر برای این دو رودخانه بیانگر این مهم بوده است. این دو رود که در تابستانهایی نه چندان دور جایگاه تفریح و آب بازی و شنای جوانان بود، اکنون با محاصره انواع فاضلابها و ورود انواع زبالهها و با آلودگی بیش از حدی که دامنگیر آن شده و سلب قدرت خود پالایش، مبدل به گندابی شده است و جز بوی تعفن چیزی از آن به مشام نمیرسد. میزان آلودگی این دو رودخانه در حدی است که مردم آن را (به درست یا غلط)، آلودهترین رودخانه دنیا نام گذاشته و به طنز آن را "زرد جوب" یا "فاضلاب جوب" مینامند! ضمن اینکه فاجعه وقتی جدیتر میشود که آب این دو رودخانه آلوده، برای مزارع پایین دست مورد استفاده قرار میگیرد و در ادامه در قالب "رودخانه پیر بازار" به تالاب انزلی میریزد و آن را نابود میکند.
از دیگرسو، معضل زباله و پسماندهای جامد در استان گیلان که دارای مناطق و اکوسیستمهای مختلف و ویژهای مانند مناطق حفاظت شده، منابع آبی مهم مانند رودخانهها، مناطق ساحلی و تالابی، مانند تالاب بینالمللی انزلی میباشد، به دلیل عدم وضعیت مطلوب در زمینه مدیریت مواد زائد جامد، اثرات زیانبار و مخرب خود را بیش از پیش درحال نشان دادن است. با توجه به سکونت نیمی از جمعیت استان گیلان در مناطق روستایی، نبود مدیریت اصولی و صحیح مواد زائد در مناطق روستایی و دهیاریها در سطح استان مشکلاتی را باعث شده است.
بررسیهایی که درخصوص زبالههای 30 شهر استان گیلان از سوی کارشناسان محیط زیست استان انجام شده است، نشان میدهد که 80 درصد زبالههای شهری استان گیلان در حاشیه رودخانهها تخلیه میشوند. تخلیه زبالهها در حاشیه رودخانهها ضمن تهدید سلامت عمومی، آلودگی منابع آبی را نیز به دنبال دارد و در طبیعت شکننده این استان یک فاجعه زیستمحیطی محسوب میشود. متأسفانه بهرغم جمعآوری روزانه زباله شهری از جلوی در منازل، مردم نیز عادت کردهاند که زبالههای خود را در حاشیه خیابان یا رودخانهها رها کنند.
همه این موارد، خصوصاً بحث ورود فاضلاب به رودخانههای گیلان، عملاً تمامی آنها را برای شرب غیرقابل امکان نموده است. استفاده آنها برای کشاورزی نیز دچار مباحث بسیاری است که متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود. گیلان در حال حاضر نیاز به احداث سریع شبکههای جمعآوری فاضلاب و تصفیهخانههای فاضلاب در تمامی شهرها و روستاهای حاشیه رودخانهها دارد.
عدم توجه به اصلاح الگوی مصرف آب
ضرورت انكارناپذیر توجه به آب به عنوان یکی از محورهای توسعه پایدار، محصول تفكر نظام مدیریتی بشر امروز است كه در ایران متأسفانه با جدیت به این موضوع توجه نشده است. بخش کشاورزی با 92 درصد، بزرگترین و مهمترین مصرفکننده آب در کشور بهشمار میرود. بیش از 80 درصد اتلاف منابع آب به دلیل عدم استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته آبیاری در بخش کشاورزی هدر میرود. به عقیده بسیاری از کارشناسان، چنانچه از اتلاف 15 درصد از منابع آب در بخش کشاورزی جلوگیری بهعمل آید، دیگر شاهد کمبود و بحران آب نخواهیم بود. مدیریت آب، کنترل جمعیت، کاهش جمعیت، جلوگیری از اتلاف و هدررفت آب در شبکهها و همچنین مصرفکنندگان، ممانعت از آلودگی منابع آب و همچنین اعمال مدیریت یکپارچه آب بهطوری که همه سهمبران و ذینفعان در آن دخالت داشته باشند، از ملزومات شرایط فعلی است؛ در غیر این صورت، بحران آب شدت بیشتری پیدا میکند.
برای جلوگیری از بحران، مسئولین در گام نخست میبایستی مردم را ترغیب به صرفهجویی آب کنند، از آبهای هدر شده و ضایعات آب جلوگیری نموده و مدیریت آب در کشور و شهرها را با هدف رسیدن به مدیریت توسعه پایدار که آب را برای نسلهای آینده هم نگه دارند تا آنها نیز از این نعمت بهرهمند شوند، پیگیری کنند؛ کاری که ایران در سال 1388 انجام داد و آن را به نام "سال اصلاح الگوی مصرف" نامگذاری کرد.
الگوی مصرف آب آشامیدنی بر اساس اعلام بانك جهانی برای یك نفر در سال، یك مترمكعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، 100 مترمكعب در سال است. بر این اساس، در كشور ما مردم 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف میکنند. میانگین آب مصرفی سرانه جهان (صنعتی، كشاورزی و آشامیدنی) در حدود 580 مترمكعب برای هر نفر در سال است كه این رقم در ایران حدود 1300 مترمكعب در سال است كه این امر بیانگر اتلاف منابع آب و اسراف بیش از حد منابع حیاتی میباشد. مقدار مصرف سرانه آب لولهكشی آشامیدنی در شهرهای ایران در حدود 142 مترمكعب در سال است كه از مصرف سرانه برخی كشورهای اروپایی پرآب، مانند اتریش (108 مترمكعب در سال) و بلژیك (105 مترمكعب در سال) بیشتر است كه یكی از دلایل این امر آن است كه در ایران از آب آشامیدنی تصفیهشده برای شستوشوی اتومبیل، حیاط، آبیاری باغچهها، استحمام، شستن لباس و ظروف استفاده میشود، درحالی كه در اكثر كشورها آب آشامیدنی از آبی كه به سایر مصارف میرسد، جداست.
مردم ایران برای جلوگیری از بحرانهای آینده بیش از این باید در مصرف آب صرفهجویی كنند و متولیان نیز میبایستی تلاش بیشتری برای جلوگیری از هدررفت آب کنند. واقعیت این است که هنوز ما موضوع بحران آب را جدی نگرفتهایم. از یکسو در رسانهها تبلیغ کاهش مصرف آب میکنیم؛ از سویی، شکستگی لولههای داخل خیابانها و کوچهها را برای مدتها نمیگیریم و یک نوع بیباوری را در مردم ایجاد میکنیم و از سوی دیگر، با این قیمتهای اندک آب هیچگاه نمیتوانیم از مردم انتظار داشته باشیم که جلوی چکههای شیر آب داخل منزل خود را بگیرند. شاید طرح هدفمند کردن یارانهها به فرهنگسازی مصرف کم آب کمک کند.
از سویی دیگر، به دلیل قدمت بالای شبکههای آبرسانی میزان هدررفت آب در کشور طبق آمار رسمی در حدود 30 درصد است. البته در برخی شهرها این رقم به بالای 50 درصد هم میرسد. این درحالی است كه این مقدار اتلاف در دنیا 9 تا 12 درصد گزارش شده است. در كنار این فرهنگ بد مصرف، با وجود كارهای زیادی كه انجام شده، آب رودهای زیادی هرز میرود، چون كه سدی بر روی آنها ساخته نشده است. اصلاح الگوی مصرف، تنها راه برای گذر از بحران كم آبی، با توجه به مصرف بیش از حد انرژی در كشور و همچنین كاهش منابع آبی، اصلاح الگوی مصرف در بخشهای مختلف، مناسبترین و منطقیترین راه حل برای گذر از بحرانهای موجود بهنظر میرسد.
كارشناسان و متخصصان آبی برعكس مسئولان بهجای همسویی با بحران كمآبی، معتقدند اگر مدیریت یكپارچهای در بخش آب اعمال شود، نگرانی آنچنانی از تأمین آب در شرایط بحرانی و خشکسالی، خصوصاً در گیلان وجود نخواهد داشت. بر اساس آنچه که عنوان گردید و مطابق آمارها و یافتههای فوق، مسأله اصلی گیلان در حوزه خشکسالی، نه کمبود منابع آبی و کاهش بارش، بلکه فقدان یک نظام مدیریتی کارآمد در بخش آب میباشد.
نتیجهگیری
با توجه به همه موارد پیشگفته، مهمترین دلایل خشکسالی گیلان را میتوان به صورت خلاصه در چند مورد عنوان کرد که مستقیماً با مسائل مدیریتی ارتباط دارد:
1- مشکلات مربوط به کمبود اعتبار، هرچند متوجه همه مناطق کشور است، اما از این واقعیت نیز نباید بگذریم که برخی از استانها در نهایت بهرهمندی و گیلان در کمترین حالت آن است. هرچند کمبود اعتبار، توجیهگر همه مشکلات آبی استان است، اما توجیهگر عدم پیگیری و یا نقش ضعیف آنها در نهادهای تصمیمگیر کشوری نمیتواند باشد.
2- عدم توجه به موضوع آبخیزداری به عنوان یک عامل جلوگیری از خشکسالی در استان گیلان، مشکلات مربوط به عدم جمعآوری آب باران و سرازیر شدن آن به دریا در طول سال با توجه به میزان بارندگی گیلان.
3- مشکلات مربوط به کاهش حجم مخزن سد سفید رود و کاهش شدید ورودی آن و عمر سد که این کاهش، قسمتی مربوط به کاهش بارندگی حوضه آبریز است، اما قسمت بسیار آن مربوط به استفاده از آب سرشاخههای آن، یعنی رودخانههای قزل اوزن و شاهرود است که مسئولان گیلانی میبایستی بر حق آبه گیلان از این دو رودخانه اصرار ورزیده و آن را حفظ نمایند. هرچند در شرایط کنونی کشور، موضوع بحران آب کاری بسیار سخت بوده و همچنین است عدم اتمام طرحهای متمم و مکمل چون طرح اسطور در میانه و یا افزایش میزان سطح زیر کشت در بعضی از استانهای آبخور.
4- عدم توجه کافی به شبکه احداث شده برای بهرهبرداری از شبکه سد سفید رود که تقریباً در اکثر مسیرها رها شده و کشاورزان خود عملاً هرگونه که دلشان بخواهد از آن استفاده میکنند. ضمن اینکه قدمت بالا و پرشدن اکثر مسیرها از رسوبات، مشکل را دوچندان ساخته است. همچنین است مشکلات مربوط به لایروبی رودخانهها و نهرها، از جمله دریچهگذاری و بهطور کلی عدم قابلیت بهرهبرداری از سیستم آبرسانی موجود و عدم اتمام اجرای طرحهای عمرانی چون طرحهای D5 و مانند آن در رابطه با کانالهای زمینی و آبرسانی.
5- عدم توجه به وضعیت سد سازی در گیلان و این درحالی است که در کشور بیش از 180 سد بزرگ و حدود 300 سد کوچک بعد از انقلاب به بهرهبرداری رسیده است و سهم گیلان از این میزان صفر بوده است. ضمن اینکه برای احداث سدهای جدید حداقل به اندازه متوسط نرم فعالیت سد سازی در کشور نیز هیچ اقدامی نشده است و سه سد درحال احداث شهر بیجار، پل رود و شفا رود در شهرهای رودبار، تالش و رودسر نیز در صورت ادامه با روند فعلی تا 150 سال دیگر به اتمام خواهند رسید. این موضوع هرچه باشد، یا به دلیل عدم برنامهریزی یا عدم پیگیری است که هر دوی آنها از تبعات مدیریتی ناشی میشود.
6- عدم توجه به روشهای جدید آبیاری و اصرار بر روشهای قدیمی و عدم برنامهریزی و مطالعه بر روی آنها که این رویکرد به دلیل اطمینان مقامات محلی از تأمین آب سفید رود و بارندگی بسیار ناشی شده است. همچنین است مشکلات مربوط به حفر چاهها و تهیه ادوات و ماشینآلات و پمپ آب در راستای رفع نیاز آبی کشاورزی.
7- عدم توجه به منابع مختلف تأمین آب و اصرار بر استفاده از منابع آبهای سطحی، آنهم تقریباً در اکثر نقاط استان از سفیدرود و عدم اجرای طرحهای تجهیز و نوسازی اراضی جهت کاهش کثیری از هزینهها در رابطه با موضوعات غرقابی، کشت توأمان، کشت دوم و بهکارگیری انواع روشهای علمی و مکانیزه در مصرف آب و نهاده و دیگر امور.
8- حذف نقش سَلها (آببندانها) و عدم احیای مجدد آنها، یکی دیگر از عوامل خشکسالی در گیلان است. همچنین است مشکلات تعمیق و لایروبی آببندانها و تالابهای طبیعی موجود جهت تزریق آن در مواقع خشکسالی.
9- عدم توجه به آلودگی منابع آبهای سطحی و رودخانهها توسط فاضلابها، پسماندهای جامد، کود و سموم شیمیایی و فلزات سنگین باعث شده است تا اکثر آبهای سطحی غیرقابل استفاده و اکثر منابع آبهای زیرزمینی گیلان آلوده و غیرقابل استفاده گردند.
10- عدم توجه به رعایت و نهادینه کردن فرهنگ اصلاح الگوی مصرف آب و عدم توجه به موارد مرتبط با هدررفت آب، موضوعی است که نه در گیلان، بلکه در کل ایران مورد توجه نبوده است.
امید آنکه نامگذاری سال 1388 به نام "سال اصلاح الگوی مصرف" تأثیری مستمر و مداوم بر روند فعالیت مدیران و رویکرد مصرفکنندگان منابع آب داشته باشد.
منابع
1- اطلاعات مربوط به آمار آب استان گیلان از سایت سازمان آب منطقهای گیلان و منابع آماری این سازمان
2- اطلاعات عمومی آب از سایتهای تخصصی وزارت نیرو
3- مقاله نقش آببندانها در توسعه کشاورزی شمال کشور، خشت مسجدی و سیدمحمود حسینی
• ارائه شده به همایش ملی مدیریت الگوی مصرف، دانشگاه گیلان، 19 اسفند 1388
•• کارشناس شرکت آب و فاضلاب شهری گیلان در حوزه معاونت مهندسی و توسعه
و نماینده مجری طرحهای آب و فاضلاب شهرهای شرق گیلان
••• دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی